
شعر قارشیدا ایمام زادا…از اشعار سنتی شاهسون
قارشیدا ایمام زادا گلیرم سنه دادا آل من نن اتک سن نن سودیگیم ورمه یادا ای امام زاده ای که مرقدت در کوهپایه است برای دادرسی به تو متوسل میشوم دستم به دامانت مرا یاری کن تا معشوقه ام نصیب دیگری...
بیشتر ...قارشیدا ایمام زادا گلیرم سنه دادا آل من نن اتک سن نن سودیگیم ورمه یادا ای امام زاده ای که مرقدت در کوهپایه است برای دادرسی به تو متوسل میشوم دستم به دامانت مرا یاری کن تا معشوقه ام نصیب دیگری...
بیشتر ...باغچادا بار تو کندی هیوای نان نار توکندی نه سندن بو گوزل لیک نه مندن زار توکندی در داخل باغچه میوه های درختان به و انار تمام شده اما زیبایی تو و آه و زار من تمام شدنی...
بیشتر ...عاشیق سوزون گیزله دی سوزون دوزون گیزله دی سن باغچایا گیرنده گول لر اوزون گیزله دی انسان عاشق سر عشق خود را پنهان میکند و زمانی که تو وارد باغچه میشوی گل ها نیز از خجالت خودشان پنهان...
بیشتر ...قارشیدا ایمام زادا گلیرم سنه دادا ال من نن اتک سن نن سودیگیم ورمه یادا ای امامزاده ای که مرقدتدر کوهپایه است برای دادرسی به تو متوسل میشوم دستم به دامانت مرا یاری کن تا معشوقه ام نصیب دیگری...
بیشتر ...دریادا دریالیخ وار سوودا اوینار بالیخ وار قول لاریی سال بوینوما دییل لر ایریلیخ وار در دریاها خطر وجود دارد و در اب هایش ماهی ها داعم در حرکت هستند تو با من مهربان باشمی گویند در دنیا جدایی هم...
بیشتر ...آیری لیقاداش آغلار گوزلریم قان یاش آغلار یاریاردان آیری لاندا آغلاسا یاواش آغلار برای درد جدایی هم سنگ و هم چشمانم خون گریه میکند ولی چشمانم برای جدایی یار آهسته می...
بیشتر ...یاقیش یاقار گول اولار کروان کوچر یول اولار گوزوم یاری گورنده دیل توتولار لال اولار باران می بارد و در برکه جمع میشود کاروان هم به حرکت در می اید و به راه می افتد من هم هر زمان یار را میبینم زبانم بند می...
بیشتر ...همیشه سویون آخرین نان و آدامینیره باخانین نان قورخ از ان نترس که های وهوی دارد از ان بترس که سر به زیر...
بیشتر ...پیشی گین آغزی اته چاتماز دیر ات قوخور گربه دهانش به گوشت نمیرسد میگوید...
بیشتر ...اومود بیل میردی گلین اولا آتادا میندی امید نداشت عروس بشه حالا شده کدبانو و سوار اسب...
بیشتر ...سحر اوتونا یاری مایان آخشام اوتونا یاری ماز انکس که از کودکی از زندگی بهره نبرد تا پایان عمر اواره...
بیشتر ...بش بارماخ بیر اولماز هر بیرین کس سه ی قان چیخار پنج انگشت گرچه یکسان نیستند اما اعضای...
بیشتر ...سخن کردم آندم بدیشان چنین کای سر افرازان ایران زمین گیان اوسپاران این اب و خاک همز تخمه شیرمردان پاک فیاوارتان مردریگ از پدر که اژیر باشید بدین بوم و بر کنونم رسید اگهی کاین چنین پی بد گمان پوید این...
بیشتر ...بگفتم نوند را که شو باز جای ممان اندر اینجا و دیگر مپای فرا خواندم آندم یکی را به بر که اگه کند جنگیان سر بسر برفت و به اندک زمان پیش من فراز امده هنگ شد انجمن شدم اندر آن جای فرماندهی کز اندون دهمشان مران...
بیشتر ...بگفتم نوند را که شو باز جای ممان اندر اینجا و دیگر مپای فراخوانده ام آندم یکی را به بر که اگه کند جنگیان سر به سر برفت و به اندک زمان پیش من فراز امده هنگ شد انجمن شدم اندر ان جای فرماندهی کز اندرون دهمشان مران...
بیشتر ...هلاهین ببر گفتگو را ز بن همان به که کوته نمایی سخن بگو تا به ایدر کی اید سپاه کجا دارد اکنون طلایهه به راه بگفتا نه بس روزگار دگر سپاه اندر اید همیدون به بر اگر دیر گیرید شود کار سخت سکندر بدارد به سر رای...
بیشتر ...بگو از که داری نشان و نژاد بری بر نریمان وگر کیقباد زبان تر نمود آن یل سرفراز که دیگر که گفتن آمد نیاز بگفتا که لریم و اوکسیان همه بخت یاریم و شیر ژیان خنیده به هر شهر گیتی منم ندانی که من آریو برزنم و این...
بیشتر ...برگزاری آزمون جامع عملی مهارتهای کارودانش» در ساوه به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان ساوه احمد جوانمرد رئیس این اداره از برگزاری آزمون سراسری موسسات فرهنگی هنری و مهارتی کار ودانش در این...
بیشتر ...شعر گردش در بهشت تا راهنما به اندر برش بانوی گرد و نیو که پیکرش تراشیده گیهان خدیو درخشنده شیداست و سوزنده تش ز آغیل چشمش جهد آذرخش به بالاش سرو و بر خساره ماه بر افروزد اتش به اندر نگاه چو خشم آورد ب بشکرد از...
بیشتر ...گردش بهشت در راهنما بیاویخته از شاخ بار گران فکنده همی سایه بر عبهران چودیدارم افتاد بر ایوان و گاه بدیدم دوان تخت در خورد شاه یکی لعل ودر بود رخشان گهر ز یاقوت مرجان و عاج آن دگر چو رخ بر نمودم به بالای در به...
بیشتر ...