شعر در مورد گریستن|شعر در مورد گریه کردن به حال خود|شاعر سید مصطفی بشیری
شعر در مورد گریستن
شعر در مورد گریه کردن به حال خود
شاعر سید مصطفی بشیری
اگه کسی گریه می کنه به خاطر این نیست که ضعیفه به خاطر این که واسه یه مدت طولانی قوی بوده
بجای خنده هر جا گریه کردیم نخندیدیم زیرا گریه کردیم
سزای خنده های ان زمان ها بسی در این زمان ها گریه کردیم
سر هر کوچه بر حال اهالی نشستیم و سراپا گریه کردیم
برای کربلا اشکی نمانده برای کوفیان تا گریه کردیم
به حال خود رها کردیم خود را به حال خلق دنیا گریه کردیم
به پنهان خنده کردیم احتیاطا به ظاهر از ریا ما گریه کردیم
به حال برج ازادی به تهران سفر کردیم و انجا گریه کردیم
چنان شد کار اموزش پریشان که بر املا و انشا گریه کردیم
چه دیروز و چه امروز از سر درد به حال نسل فردا گریه کردیم
خلاصه دست زیر چانه سی سال چو باران بی محابا گریه کردیم
پسر جان بعد از این ها نوبت توست که ما بسیار بابا گریه کردیم
بشیری با تو در این روزگاران به حال ملک دارا گریه کردیم





