شعر در مورد سرگردانی |شعر در مورد بلاتکلیف بودن|شاعر سید مصطفی بشیری
شعر در مورد سرگردانی
شعر در مورد بلاتکلیف بودن
شاعر سید مصطفی بشیری
بلاتکلیفی یعنی نه زورت به فراموشی برسه نه به شروع دوباره
پیمانه ی شوکران دردم همسایه ی صخره های سردم
پیوسته ز خویش می گریزم گویی که نسیم کوچه گردم
از جاده ی تفته گر بپرسی دنباله ی کاروان چو گردم
دیگر نسرایم از ته دل کز محفل روزگار طردم
از جنس قبایل جهانم سرخم سیهم سپید و زردم
با عشق سروده ام بشیری بی مایه که شاعری نکردم





