شعر در مورد غدیریه|شعر پر محتوا و زیبا از استاد ابوالفضل قاضی اسدی در مورد غدیریه

شعر در مورد غدیریه|شعر پر محتوا و زیبا از استاد ابوالفضل قاضی اسدی در مورد غدیریه

شعر در مورد غدیریه

شعر پر محتوا و زیبا از استاد ابوالفضل قاضی اسدی در مورد غدیریه

 

 

تا مرا مهر تو ای سالار خوبان بر سر است

شد یقینم همدلی از همزبانی بهتر است

گر چه طبع نارسایم تلخ باشد در مذاق

لیک یاد من از ان لعل لب چون

ترک من در کشور دل گوییا غارت نمود

کز کمان ابرویش در قلب من چون خنجر است

بهر استقبال دی رفتم به سوی مرغزار

دیدم انجا لشکری در صف ز بهر اذر است

گفتمش از بهر رویت ای نگار نازنین

دامنم تر ز اب چشم و دیدگانم احمر است

گفت وصل من نیابد در زمانه جز کسی

کو مدیح شهسوار ملک امکان حیدر است

گر چه نتواند کسی مدح علی را بر نوشت

ور که اشجار و زمین و جن و انسش یاور است

گفتمش شور و نشاط و خوشدلی از بهر کیست

گفت در امروز مولا بر خلایق رهبر است

لا فتی الا علی امد به گوشم هر زمان

این نسیم از چشمه تسنیم یا از کوثر است

جبرئیل اورد از یزدان پیامی با سلام

ایه اکملت دین بر جانب پیغمبر است

ایه من کنت مولا را اگر بر خواند زود

در پی اثبات معراج علی از داور است

انگه بخ بخ بگفتا با علی بیعت نمود

بیعت او ظاهری و باطن از بهر شر است

هر که دعوی خلافت بعد پیغمبر نمود

روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است

یوم خندق انکه اندر جنگ عمر عبدود

ضربت او از عبادت ها بسی بالاتر است

یا امیرالمومنین بنما نظر از راه مهر

انچنان مهری که از مولا به سوی چاکر است

بر در درگاه تو گر ما مقصر بوده ایم

هم کرم فرما کرامت بر مقصر بهتر است

یک نظر فرما ز راه مرحمت بر شیعیان

جود تو ای ناخدا در ملک رحمت لنگر است

گر چه این ابیات نبود در خور مدح علی

لیک هر انگشت کوچک لایق انگشتری

شیعیان دارند امروز افتخار جاودان

زانکه فرزندش خمینی سرور ما رهبر است

بارالها حرمت امروز و این عید غدیر

یک توجه هم به قاضی کن که زار و مضطر است