شهر ساوه در دوران اسلامی|شهر ساوه از سقوط ساسانیان تا قرن هفتم هجری|مقاله در مورد ساوه
شهر ساوه در دوران اسلامی
شهر ساوه از سقوط ساسانیان تا قرن هفتم هجری
بی تردید مکتوبات طبری را می توان محکم ترین سند تاریخی دانست که بر وجود شهر ساوه به روزگار ساسانیان گواهی می دهد .بنا به نوشته طبری فتح همدان و سقوط ساوه بدست مسلمانان به سال ۲۲ ه.ق و در زمان خلافت خلیفه دوم رخ داده است و از ان پس مدتی به لشکر گاه تبدیل می شود به طوری که شهرهایی نظیر ری و دامغان نیز از طریق ساوه گشوده می شوند .به گونه ای که طبری در تاریخنامه خود گشاده شدن ری و دماوند و قومش را از طریق ساوه دانسته است:
(چون نعیم با مسلمانان از در ساوه بگذشت و به یک منزلی ری امد…)
استاد فقید محمد کریم پیرنیا در کتاب راه و رباط دشت ساوه را مطمعن ترین مسیری می داند که از ادوار ماد به بعد در شبکه ارتباطی فلات مرکزی ایران ایفای نقش نموده است مسیری که به هنگام هجوم اعراب مسلمان نیز مورد استفاده انها قرار گرفته تا از طریق ان قسمت شرقی و مرکزی زاگرس و قسمتی را که بعدا عراق عجم موسوم شد را اشغال کنند.
علی رغم انکه برخی از مورخان اسلامی چون حسن بن محمد قمی به وجود اتشکده های شهر قدیمی ساوه در اطراف این سرزمین اشاره نموده اند لیکن هیچگونه سند تاریخی معتبری که بر وجود شهر ساوه در دوره قبل از اسلام و باتبع وجود اتشگاه در این مکان دلالت نماید در دست نیست.
این مکتوبات بیشتر در تلاشند تا با استفاده از قراین وجود اتشگاه در این شهر را به اثبات برسانند .قمی در این باره می گوید:
ساختن مسجد در جایگاه معابد پیشین از دیرباز معمول بوده است از مساجدی که پیشتر اتشکده بوده و بعدها بر روی ساختمان پیشین ان با تغییر جایگاه محراب مسجد ساخته شده ،می توان از مسجد جامع کهن بروجرد نام برد از دیگر نمونه ها مسجد جامع کهن ساوه است،که هم اکنون در حاشیه شهر قرار دارد و از بناهای دوره سلجوقی می باشد.
مع الوصف استاد فقید محمد کریم پیر نیا در این مورد معتقد است که مسجد جامع ساوه به دلایل گوناگون فنی و گواهی طاق ها و رواق ها و طرح خاص خود نخست بنا ئی غیر مذهبی بوده است.
هم متون تاریخی و هم مطالعات باستان شناسانه اطلاعات شفاف تری از وضعیت شهر ساوه در دوران اسلامی ارائه می دهند .منابع تاریخی حاکی از انند که چون همدان به دست مسلمین افتاد فرمانروایان این شهر به طرف ساوه رفتند ،نعیم بن مقرن نیز به تعقیب انها پرداخت و در ساوه بار دوم ان جمع را شکست داد و به همدان برگشت .نعیم بن مقرن به همدان اندر شهر شد با سپاه شهر بگرفت و از پس هزیمتیان سپاه تا به ساوه فرستاد به سه منزل از ری و از همدان تا ری شش منزل است.چون سپاه از ساوه بازگشتند نعیم به همدان غنیمت را قسمت کرد و خمس غنیمت با فتح نامه به عمر فرستاد.
علی رغم انکه تعدادی از منابع تاریخی معتبر ساوه را شهری انتقال یافته از دوره ساسانی معرفی می نمایند تعدادی از جغرافی نویسان بر این عقیده اند که این شهر در سده های نخستین هجری قمری بنا شده و به همین لحاظ از نقطه نظر جغرافی نویسان مسلمان و حتی پژوهشگران غربی یک بلده یا شهرک اسلامی به حساب امده است .
ساوه نخست از توابع همدان بوده و گاهی مورخین و جغرافی نویسان ان را جزء ری و گاهی جزء عراق عجم دانسته اند .ساوه نه تنها به سبب نزدیکی با مراکز حاکمیتی همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده املاک و مراتع ان نیز از دیرباز محل توجه حکومت ها بوده و روی همین پایه حکام ان اغلب از میان دولتمردان بنام برگزیده شده اند …..
بیشترین اگاهی های ما درباره شهر ساوه به قرن دوم هجری به بعد مرتبط می باشد .از این تاریخ به بعد در مورد این شهر اطلاعات و روایات مکتوب زیادی در دست است.به نظر می رسد که گسترش خلافت اسلامی تا مرزهای چین ،حمل و نقل کاروان های زیارتی حجاج و کالا و ابادانی راه ابریشم که از ساوه عبور می کرد توسعه شهر ساوه در سده های نخستین اسلامی را فراهم اورده است و به توسعه شهر ساوه در سده های نخستین اسلامی افزوده باشد.
ورود حضرت معصومه (ع) به ساوه در سفرشان و بیمار شدن ایشان در ساوه ،در شمار نخستین رویدادهایی است که از دوران اسلامی درباره این شهر به ما رسیده.
اطلاعات تاریخی از کاروان داری و پرورش شتر و حیوانات بارکش برای حمل و نقل بار ،کالا و مسافر به عنوان یکی از امتیازات شهر ساوه در قرون اولیه اسلامی یاد می کنند.اطلاعات دیگر ما به همکاری ساکنان ابادی های ساوه با جنبش سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی در مقابل ابولیث نصر بن سیار گماشته هشام بن عبدالملک بر خراسان مرتبط است.
اطلاعات دیگر ما به همکاری ساکنان ابادی های ساوه با جنبش سیاه جامگان به رهبری ابو مسلم خراسانی در مقابل ابولیث نصربن سیار گماشته هشام بن عبدالملک بر خراسان مرتبط است .
همچنان که به ادوار نزدیک می شویم اطلاعات بیشتری از منابع تاریخی قابلیت حصول می یابند .در دوره عباسیان حوزه های مالیاتی قزوین،قم و ساوه را از کوره های ری،اصفهان،همدان جدا نموده و حوزه مالیاتی نهاوند و دینور را که یکی بودند را به دو بخش تقسیم کرده بود.
از حوادث قرن سوم هجری در ساوه اطلاعات چندانی در دست نیست لیکن در اغاز قرن چهارم مقتدر ،یوسف بن ابی الساج را حاکم شرق کرد و همدان و ساوه و قم و کاشان و ماه بصره و ماه کوفه و ماسبذان را به وی واگذار نمود و اجازه داد تا اموال و مالیات ان را برای سپاهیانش خرج کند و به وسیله انها با قرامطه بجنگد.
مطالعات باستان شناسانه نیز حکایت از ان دارند که صنعتگران ساوه ای و به ویژه سفالگران سده سوم هجری قمری توانسته اند با ترکیب شیوه های سفال ساسانی ،انواع ظروف بدون لعاب و نیز لعاب یک رنگ را تولید نمایند.با زوال حاکمیت عباسیان در بغداد،یعنی از سده سوم هجری قمری به بعد که یک قسم زمینداری به نام اقطاع رواج پیدا کرد و امیران ترکی که زندگی ایلیاتی داشتند در نواحی ساوه استقرار یافتند .هر عشیره یا قبیله ای برای خود صاحب یورت و چراگاه مخصوصی بود .تعدادی از ابادی ها و روستاهای کنونی ساوه هنوز نام همین ترک ها را دارد.
ظاهرا در قرن چهارم مردمان ساوه نیز مانند ساکنان سایر سرزمین های مفتوحه اسلامی با پرداخت خراج خود به حاکمان عباسی ایام سپری می کردند .در کتاب تاریخ قم مکتوب به سال ۳۷۸ ه.ق ضمن انکه ساوه از رساتیق قم ذکر گشته ،مقدار خراجی که می پرداختند به روایات مختلف ۵۵۴۲۱۵ درهم و ثلث یا ۵۹۱۵۰۳ درهم دانسته شده است.
منابع تاریخی حکایت از ان دارند که چون رکن الدوله دیلمی به هنگام بیماری کشور را میان فرزندانش تقسیم نمود ،طبرستان و ری و همدان و قزوین و ابهر و زنجان و ساوه و اوه و قسمتی از کردستان را به فخرالدوله داد.به جرات می توان گفت حمله و غارت سلطان محمود غزنوی را اولین لطمه بر شهر ساوه پس از فتوحات اعراب قلمداد کرد .سلطان محمود پس از اطلاع از گرفتار شدن مجدالدوله ،خود در ربیع الاخر سال ۴۲۰ به ری امد وی مجدالدوله را گرفت و به خراسان فرستاد و پس از ان شهرهای قزوین و ساوه و اوه را در اتش سوزاند و گنجینه های بسیاری بدست محمود فرمانروای ترک افتاد .شایان ذکر است که ساوه ب روزگار ال بویه یکی از ضرابخانه های حکومتی بوده است.
انگونه که منابع تاریخی اورده اند به روزگار سلجوقیان ابادانی شهر ساوه به اوج خود می رسد و این شهر مقر و مرکز سران قبایل متحد سلجوقی که لقب اتابک داشته اند تبدیل می شود و اینان با اقتدار کامل بر مناطق تابعه حکم می راندند .از معروف ترین انها اتابک شیرگیر و اتابک گمشتگین جاندار می باشند.
بی شک انچه زکریا قزوینی در اوایل قرن هفتم هجری و اندکی قبل از هجوم مغولان در خصوص این شهر اورده وصفی است روشن و گویا از ساوه در دوران سلجوقی:ساوه شهری است نیکو با محصولات و میوه ها و اب و درخت بسیار …در این شهر رباط ها ،مدرسه ها و بیمارستان های دایری وجود دارد .طاق ایوان مسجد جامع ان همانند ایوان کسری بسیار رفیع و باشکوه است….در میان مسجد جامع ان کتابخانه ای است منسوب به ابوطاهر خاتونی ،که تمامی کتاب های معتبر زمان او با اشیاء نادری از خطوط و اصطراب و کرات در ان گرد اوری شده است .انچنان که منابع تاریخی بیان می دارند ناحیه و شهر ساوه هم به روزگار دیالمه و هم در عصر سلجوقیان پیوسته مقر زمستانی سلاطین دیلمی و سلجوقی و سپاهیان انان بوده است که معمولا ییلاق را در ناحیه خرقان و همدان می گذرانده اند .سرای معروف دیلمان و کوشک سلطانی ساوه اقامتگاه شاهان سلجوقی بوده است.
در دوره سلجوقی ،ساوه مرکز فعالیت های سیاسی،مذهبی و جنگ ها گردید و خواجگان و مشاهیر ان نزد امرای سلجوقی از ارج و ارزش والا برخوردار بودند ،یکی دیگر از اهمیت های ساوه در این دوره ان است که میعادگاه حجاج در ایران محسوب می شد و این مطلب در نوشته های ابن حوقل و سایر مورخین به صراحت امده است .
در یک جمع بندی می توان گفت که وجود روستاهای اباد و تولیدات کشاورزی گسترده متکی به اب ،وسعت مراتع کوهستانی و جلگه ای(سردسیری و گرمسیری)در امد ناشی از بازرگانی و داد و ستد ،پیشه وری و صنعت (پارچه بافی ،سفالگری و ….) توسعه خدمات شهری و رفاهی مردم و ارامش انان ،موجب بسط و توسعه فضاهای عمومی و خدماتی نظیر(بیمارستان ها،کتابخانه ها،مدارس،مساجد،اب انبارها،بازارها،کاروانسراها گرمابه ها،و کارگاه های صنعتی )شهر ساوه شده بود.
شهر در این دوران بارویی استوار با هشت دروازه داشته و مقدسی شهر رودان را با شهر ساوه از این حیث همانند کرده است.





