تاریخ ایل شاهسون بغدادی|شاهسون بغدادی در دوران قاجار|چگونگی صدور نخستین کتابچه یورت
تاریخ ایل شاهسون بغدادی
شاهسون بغدادی در دوران قاجار
چگونگی صدور نخستین کتابچه یورت
بخش شمالی کوه های خرقان (قاراقان) که به کوه کوسه لر معروف است ییلاق ایل اینانلو و قسمت جنوبی ان ییلاق ایل شاهسون بغدادی بوده است.علی خان در (گلازور) دو طایفه کوسه لر و یاریجانلو را کوچانیده و از بقیه ایل جمعیت و سوار برداشته و به طرف کوه معروف به کوه کوسه لر حرکت می نماید نزدیک چاشت به کوه رسیده و بعد از جنگ ایل اینانلو را شکست داده و می کوچاند و خود جای ان ها را تصرف می کند. این یورش به قدری برق اسابوده که تمام وسایل ایل اینانلو جا مانده که پیروز این جنگ تمام مشک ها را باز کرده و در کوه می ریزند به طوری که اثار روغن تا یک سال در دو بخش کوه دیده می شد .
صفر علی خان سرکرده ایل اینانلو که هم رئیس توپخانه دولتی و نیز میرشب بود به حضور شاه شکایت کرده و از علی خان عارض می شود .شاه علی خان را می خواهد .در محضر شاه عی خان و صفر علی خان در حضور تمام وزرا مورد باز خواست قرار می گیرند .
شاه می پرسد:علی خان ،صفر علی خان شکایت کرده است که شما مراتع ایشان را با زور غصب کرده اید ؟
علی خان:خیر قربان ،خلاف به عرض رسانده اند .
صفر علی خان پرخاش کنان با توهین می گوید:ای بغدادی من خلاف به عرض رسانده ام؟
علی خان عصبانی شده از کمرش قمه لزگی را کشیده و با اشاره به صفر علی خان می گوید:حیف که در حضور شاه هستیم وگرنه ان چنان می زدم که سرت از تنت چهل گز ان طرف تر بیفتد.
شاه از جسارت علی خان ناراحت شده و به وزیران خود دستور می دهد حاضران هر کدام یک سیلی به صورت علی خان بزنند .
دهان علی خان پر از خون می شود و خون را در حضور شاه ،وزرا و صفر علی خان می خورد و می گوید:قربان فهمیدم شما می خواهید مرتع را به صفر علی خان بدهید ولی تا زنده هستم ان را نخواهم داد ،پس بگویید میرغضب بیاید و سر از تنم جدا کند.
شاه به اتابک اعظم دستور می دهد از علی خان و صفرعلی خان بازجویی کرده و قضاوت نماید.
اتابک ان ها را به اتاقی برده و با در خواست علی خان چندین کاتب می ایند تا جریان محاکمه را یادداشت کنند از علی خان پرسیده می شود:
دلیل شما چیست که مرتع از ان شماست؟
علی خان پاسخ می دهد:از صفرعلی خان بپرسید که دلیل وی چیست؟ در ضمن اگر مرتع از ان ایشان است نام های مراتع را بازگو کند.
علی خان می دانسته که صفرعلی خان تا به حال به کوه نیامده و از اسامی مراتع اطلاعی ندارد .صفرعلی اظهار می دارد نمی دانم ،باید از کدخدایان بپرسید.
اتابک اعظم از علی خان همان سوال را می پرسد .علی خان که مدت ها در کوه بوده و اسامی تمام مراتع را می دانسته شروع به گفتن نام مراتع می کند و اتابک رای به حاکمیت علی خان و محکومیت صفرعلی خان می دهد.
اتابک قضیه را به عرض شاه می رساند و شاه علی خان را احضار و دستور می دهد ترمه جبه قبایش را به علی خان به عنوان خلعت بدهند و به او می گوید که تنبیه اش تقصیر خودش بوده و کسی مقصر نیست.
علی خان خلعت را بوسیده و در پیشگاه شاه می گذارد و چنین به عرض می رساند:
قربان من همواره در سفر هستم و صفر علی خان همیشه حضور دارد .او پس از این به علت ناراحتی از من برای هر مرتع و چراگاه شکایتی به عرض خواهد رساند تا شما مرا بخواهید بیایم و ثابت نمایم که شکایت او نادرست است ،باید هر بار هفتاد سیلی بخورم و بی حرمتی ها بکشم استدعا دارم حضرت عالی به جای خلعت به چند کاتب و میرزا دستور دهید برای هر یک از مراتع ما و ایل اینانلو قباله و بنجاق صادر نمایند که از جنگ ،دعوا و کشمکش بی جا جلوگیری شود.
محمد شاه قاجار دستور این کار را صادر می نماید. پیگیری این دستور توسط سرکرده و بزرگان ایل شاهسون منجر به صدور حکم دولتی در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به سال ۱۲۶۹ هجری قمری مبنی بر ماموریت مرتضی قلی خان از صاحب منصبان دربار جهت صورت برداری از مراتع می شود .نامبرده طی حکمی به عباس قلی خان ایل بیگی شاهسون جهت این امر معرفی می گردد .حکم مذکور در بخش مربوط به عباس قلی خان درج گردیده است. نخستین کتابچه مالکیت یورت ایل شاهسون بغدادی که هم اکنون نیز تنها چند برگ از ان باقی مانده است در سال ۱۲۷۰ هجری قمری صادر می شود.





