تاریخ روابط ایران و روسیه|قدیمی ترین روابط روس و ایران|پیروزی های ایران در نبرد با روسیه
تاریخ روابط ایران و روسیه
قدیمی ترین روابط روس و ایران
پیروزی های ایران در نبرد با روسیه

در این گزارش تاریخی سعی کردیم تاریخ روابط ایران و روسیه را از نگاه کتاب نبرد لالکان به قلم دکتر مرصل صدیق بپردازیم توصیه میکنیم کتاب نبرد لاکان که با زحمات شبانه روزی دکتر صدیق و سالها تحقیق و سفر به روسیه و … نوشته است را حتما مطالعه کنید
بنا به روایت ارنست کونیک مورخ روسی ، اولین تاخت و تاز روس ها به ایران ،منطقه ابسگون (گرگان) واقع در ساحل جنوب شرقی بحر خزر در شمال دهنه رود گرگان را در سال ۸۸۰ میلادی (۲۶۷ هجری قمری) دانسته است که روس ها شکست خورده و عده زیادی کشته و کشتی های ان ها به غنیمت گرفته شد .هجوم دوم روس ها به ابسگون در سال ۹۳۱ میلادی (۲۹۸ هجری قمری) در کتاب تاریخ طبرستان تالیف محمدبن اسفندیار ذکر شده است .سومین هجوم روس ها به خاک ایران در سال ۹۳۴ میلادی (۳۰۱ هجری قمری )صورت گرفته که به ساری و نواحی پنجاه هزار بوده است که ابن اسفندیار و مسعودی در کتاب (مروج الذهب) و نیز پوگوراین مورخ روسی در کتاب (عهد نرمان ها) نوشته است .روس ها عده ای را کشته و اموال زیادی را به غارت بردند که نیروهای ابو نصر غام به ان ها شبیخون زدند و خیلی از ان ها را کشتند و عده ای را نیز اسیر گرفتند .در زمان شروان شاه در سال ۳۰۱ هجری قمری =۹۳۴ میلادی روس ها به منطقه ساری و اطراف هجوم اوردند که شروان شاه تمام ان ها را کشته و اسیر نمود .

چهارمین هجوم روس ها به ایران در سال ۹۶۵ میلادی (۳۳۲ هجری قمری) به شهر بردعه در ساحل رودخانه ترتر (شاخه رود کر) که تاریخ ان را موسی کاتانکاتیواکچی و نیز ابن الاثیر در کتاب (الکامل فی التاریخ) نوشته اند .این دوران حکومت نوح ابن نصربن احمد بن اسماعیل سامانی بود و این جنگ طی ۷ مرحله انجام شد که سرانجام فرمانده روسی کشته شد.
پنجمین هجوم به خاک ایران در سال ۱۱۷۵ میلادی(۵۷۱ هجری قمری) بوده که شیروان را گرفتند.
پس از این دوران در روسیه حکومت ثابت قدرتمندی وجود نداشت و هرج و مرج بر ان حاکم بود به طوری که در بین سال های ۵۷۱ تا ۵۸۳ هجری قمری (۱۱۸۸ تا ۱۲۰۱ میلادی) پانزده نفر در روسیه سلطنت نمودند .در اواخر قرن ششم ایرانی ها به تدریج شانه خود را از زیر بار سنگین تسلط اعراب بیرون کشیده و استقلال خود را بدست اورده و اماده تشکیل دولت ملی و مستقل می شدند .در همین دوره روسیه نیز از حالت حکومت های ایلاتی و بدون هیچ سلطنت منظمی در حال خارج شدن بود که نخستین حکومت پادشاهی را رودیک اهل اسکاندیناوی در روسیه بنیان گذاشت و اختلاف او حدود ۲۰۰ سال سلطنت نمودند ،تا اینکه یاروسلدو در سال ۷۷۶ هجری قمری (۱۳۸۰ میلادی) وفات یافت و نظام حکومتی درهم و برهم شد و هر گردن کشی برای خود در گوشه ای برای خود تشکیل حکومت داد .این اوضاع تا ۲۰۰ سال ادامه داشت و در این مدت ۲۹۳ شاه و شاهزاده سلطنت کردند و ۸۳ جنگ داخلی واقع شد.

مغول پس از ظهور و درهم کوبیدن چین و یورش به ایران در سال ۱۲۱۹ به سوی گرجستان و در سال ۱۲۳۵ به منطقه اورال هجوم برد و سرانجام در سال ۱۲۳۸ مسکو را در هم کوبید و غارت کرد و تسلط خود را به روسیه و ایالات شرقی و جنوبی ان تثبیت کرد.
سیاست عمده مغول ها حفظ حکومت و اخذ خراج بود و بتدریج حکومت های محلی را به خود روس ها واگذار می کردند .در این زمان بود که دیمیتری برای استقلال روسیه قد برافراشت و از اطاعت خان مغول سرپیچی کرد و با نیروهای خود قشون مغول را در سال (۱۳۸۰ میلادی) در سواحل رودخانه دُن در دشت کولیکو درهم شکست .در نتیجه مغول ها مسکو را اتش زده و سوزانیدند ایوان سوم در سال ۱۴۶۲ میلادی شاهزاده بزرگ مسکو نامیده شد و از فرستادن خراج به مرکز حکومت مغول یعنی (سرای) در شمال حاج طرخان امتناع کرد.اختلاف بین مسکو و سرای،بالا گرفت. در این زمان بود که ایوان سوم سفیری به ایران فرستاد که شاید بتواند ایرانیان را هم بر ضد حکومت سرای بشوراند .احتمالا اولین سفیر روسیه بوده باشد که به ایران اعزام شده است .در ان زمان بیش از ۲ قرن بود که ایران تحت حکومت امرای مغول و گورکانی بود.
در سنه ۸۸۰ ه .ق (۱۴۶۲ میلادی) بین احمد خان که از اعقاب سلاطین مغول بود و مرتبا از ایوان باج و خراج می خواست جنگی واقع گردید .احمد خان موقع مراجعت به خاک خود بوسیله تاتارهای ایل شیبان مورد هجوم قرار گرفت و بدست رئیس انها بنام ایوان نام مقتول گردید .در نتیجه ملت روسیه یکباره از تبعیت ننگین تقریبا ۲۲۰ ساله مغول خلاصی یافت .بعدها جانشینان ایوان سوم مدام بر عظمت روسیه افزودند .چنان که پسرزاده وی ایوان چهارم مشهور به ایوان مخوف (۹۳۹-۹۹۲ ه.ق) ۱۵۸۴-۱۵۴۷ میلادی رسما بنام تزار (امپراتور) روس خوانده شد.در ۱۲ شوال ۹۵۹ هجری قازان را گرفت دو سال بعد حاجی طرخان را فتح کرد و رودخانه ولگا را مسخر ساخت .این رودخانه مهم زرخیز که حکم شاهرگ تجارت شرق را دارد از سرچشمه تا مصب خود از ان پس در خاک روس روان گردید .همین که سایه عقاب روس بر صفحه نیلگون دریای خزر افتاد راه نفوذ روس بر قلمرو ممالک ایران نیز باز شد و تاریخ برخوردها و جنگ های بین روسیه و ایران اغاز گردید.

مقارن همین زمان در اوضاع ایران نیز تغییرات مهمی روی داد .یکی از اختلاف شیخ صفی الدین اردبیلی بنام اسماعیل میرزا (۹۳۰-۸۹۲) قد علم نمود و سپاهی گرد اورد و به خونخواهی پدرش شیخ حیدر بطرف شیروان روان شد و شیروان شاه فرخ یسار را شکست داد و مقتول ساخت و خود را رسما پادشاه خواند. سپس مراد بیک اخرین پادشاه سلسله آق قویونلو را شکست داد و مقتول ساخت(۹۲۰ ه) و یکباره مالک مملکت وسیعی گردید که علاوه بر اذربایجان و عراق عجم(اراک فعلی) و فارس و کرمان قسمتی از اسیای صغیر و عراق عرب و خراسان و باکو و دربند نیز جزء ان بود .تشکیل سلطنت صفویه تقریبا مقارن با ازاد شدن روسیه از بار گران تسلط مغول بود .در نتیجه پادشاهان ایران و شاهزادگان روس متوجه اتحاد و دوستی بین ایران و روس بودند .
پس از مرگ ایوان مخوف در سال ۹۹۲ هجری (۱۵۸۴ م) سلطنت به پسر او فئودور اول رسید که هم عصر بود با شاه محمد صفوی(شاه خدابنده) پسر شاه طهماسب که از ۹۸۵ تا ۹۹۶ هجری سلطنت کرد .او سفیری به دربار فئودور فرستاد و تقاضای ایجاد اتحاد و دوستی نمود و بخصوص اظهار داشته بود که حاضر است در بند و باکو را به روس واگذار کند.
پس از محمد شاه ،شاه عباس کبیر (۱۳۰۷-۹۹۵ قمری) به سلطنت نشست.
شاه محمد سفیر خود بنام هادی بیک را در سال ۹۹۴ یا ۹۹۵ هجری به دربار فئودور فرستاده بود .هادی بیگ هنوز در روسیه بود که شاه عباس به سلطنت رسید و قرار شد هادی بیک همراه گرگوری و اسیلچیکوف که از طرف قیصر روس به سمت سفارت منصوب شده بود به ایران برگردد و اسیلچیکوف که به ایران امد و به قزوین رسید از طرف شاه عباس امری رسید که سفیر روس روانه اصفهان شود .سه هفته پس از رسیدن امر شاه عباس ،سفیر در ۹ ربیع الاول سنه ۹۹۷ هجری به مصاحبت هادی بیک و علی الغ بیک و ده نفر همراهان دیگر از قزوین حرکت نمود و از راه لاله کان به ساوه و قم و کاشان در حدود اوائل ربیع الثانی به اصفهان رسید.
اما شاه عباس به قزوین رفته بود .لذا سفیر به قزوین برگشت و به خدمت شاه عباس رسید. پس از تعظیم و کرنش دست شاه عباس را بوسید.در ۱۲ رجب ۹۹۷ هجری شاه عباس سفیر روس را رخصت مراجعت به مملکت خود داد و همراه او سفیر خود بوداق بیک و هادی بیک و عده ای دیگر را هم فرستاد که به خدمت قیصر رسیدند و هدایای شاه عباس را تقدیم فئودور ایوانویچ قیصر روس نمودند .
سفرای ایران و گیلان در ۲۵ شعبان ۹۹۸ هجری از مسکو به ایران حرکت کردند دومین سفیر شاه عباس بنام حاجی خسرو در ۸ صفر ۱۰۰۱ هجری به روسیه اعزام گردید .
سومین سفیر شاه عباس حاجی اسکندر بود که در ۱۴ ربیع الثانی ۱۰۰۲ هجری وارد مسکو شد .روسیه نیز دومین سفیر خود را بنام اندری دمیر یویچ با ۶۳ نفر در سال ۱۰۰۳ هجری به ایران فرستاد و در ششم ماه صفر وارد قزوین شده و از طریق لاله کان ساوه به کاشان رفتند .سومین سفیر روس به دربار شاه عباس در ۱۵۹۷ میلادی ۱۰۰۶ قمری بنام شاهزاده واسیع توفیاکین به ایران می امد که در بین راه فوت کرد و جای وی را یمیلیانوف گرفت که او هم بین راه فوت نمود و در قزوین دفن گردید .ولین آلی در بیشف جای انها را گرفت.
فئودور ایوانویج که اخرین قیصر روس از دودمان دوریک بود در ۲۸ صفر سنه ۹۹۳ هجری به تخت سلطنت نشست و در ۲۸ جمادی الاولی ۱۰۰۲ هجری فوت کرد .پس از مرگ او بوریس گودونوف مرد شماره یک قیصر در تاریخ ۲۱ رجب ۱۰۰۶ هجری رسما قیصر روسیه شد که روابط خوبی با ایران برقرار کرد و در ۱۰۰۹ هجری هیاتی به ایران فرستاد .
بوریس گودونوف نیز در ۱۰۱۳ هجری وفات نمود و دیمیتری جای او را گرفت ولی در ۱۰۱۵ هجری شورش بعمل امد و او را سر بریدند .پس از او واسیع ایوانویچ بود که در ۱۰۲۹ هجری از سلطنت خلع گردید
در همین دوران بود که شاه عباس در قفقاز فتوحات زیادی کرده قشون عثمانی را شکست داده و گرجستان را گرفته بود .دولت روسیه که از لهستانی ها صدمات زیادی دیده بودند سفیری به ایران فرستاد .این سفیر مجاز بود که از دولت ایران تنخواه و کمک مالی دریافت کند و در قبال ان سند رسمی به دولت ایران بدهد و حتی شهر حاجی طرخان را بعنوان گرو و ضمانت به دولت ایران واگذار نماید.
شاه عباس کبیر در ۱۹ جمادی الاول سنه ۱۰۳۷ هجری پس از قریب چهل و سه سال سلطنت جهان را وداع گفت. در دوران نواده و جانشین او شاه صفی (۱۰۵۲-۱۰۳۷ هجری) واقعه مهمی راجع به روابط بین ایران و روس رخ نداده است ولی پس از ان در زمان شاه عباس دوم که در ۱۰۵۲ هجری به سلطنت نشست ،مجددا رفت و امد بین ایران و روس شروع شد.
اتفاق مهمی جز روابط عادی بین دو دولت نمی افتاد تا اینکه در سال ۱۰۷۸ ه شاه عباس دوم درگذشت .سلطنت به پسر وی شاه سلیمان رسید .در زمان شاه سلیمان قزاق ها به ایران حمله کردند و قتل و غارت نمودند که شاه از دربار روس تقاضای تنبیه ان ها را نمود .پس از شاه سلیمان سلطنت ایران به شاه سلطان حسین و سلطنت روسیه نیز به پترکبیر رسید (۱۶۸۹ م) و در نتیجه روابط ایران و روسیه رنگ دیگری گرفت و در تاریخ ایران و روس فصل غمینی شروع شد.
یکی از مقاصد پتر کبیر این بود که از طرف ایران با هندوستان روابطی پیدا کند .پتر کبیر پس از جنگ با سوئد رسما در پترزبورگ که به تازگی بنا نهاده و پایتخت روسیه کرده بود خود را قیصر اعلام کرد .پتر کبیر در سال ۱۱۲۷(۱۷۰۷میلادی) که بیست و یکمین سال سلطنت شاه سلطان حسین صفوی بود آرتمی و ولینسکی را به عنوان سفیر به ایران فرستاد که ماموریت او توسعه تجارت و اخذ اطلاعات بیشتر در مورد ایران و گوشزد کردن این نکته بود که دشمن اصلی ایران عثمانی ها هستند .
سفیر مذکور عهدنامه ای با شاه سلطان حسین در ۴ رمضان ۱۱۲۹ ه.ق (۱۷۰۹ میلادی)بست که بموجب ان حقوق گمرکی و نوع جنسی که رد و بدل می شد معین گردید و به روسیه حق می داد که در گیلان یک کنسول مستمر داشته باشد.
مدت زمانی از مراجعت او نگذشته بود که افغان ها به سرکردگی میر محمود و میر ویس قندهاری به ایران حمله و شهر اصفهان را گرفتند و شاه سلطان حسین را مجبور به استعفا کردند (۱۰ محرم۱۱۳۵).
پترکبیر در سال ۱۱۳۴ ه (۱۷۱۵ میلادی) با قشونی مرکب از ۳۰،۰۰۰ نفر و چریک از رود ولگا داخل بحر خزر شد و پس از لزگستان از گردنه های جبال قفقاز گذشت و وارد داغستان گردید و دربند را که مرکز داغستان و دروازه ایران بود به تصرف دراورد.
طهماسب پسر شاه سلطان حسین که پس از تصرف اصفهان به دست افغان ها به قزوین رفته بود ،یک نفر ایلچی به پترزبورگ فرستاد. در این موقع شیپوف پس از عبور از دریای خزر به ساحل گیلان رسیده بود که حاکم رشت با ۱۵۰۰۰ قشون به او حمله کرد ،اما پس از جنگ سخت ایرانیان شکست خوردند .از طرفی سردار مانوشکین در ۱۱۳۵ه(۱۷۱۶ میلادی) باکو را محاصره و مدتی شهر را گلوله باران کرد تا شهر تسلیم شد.
طهماسب میرزا پسر شاه سلطان حسین ،سفیری به نام اسماعیل بیک به سنت پترزبورگ اعزام کرد که عهدنامه ای با دولت روس منعقد نمود تا از او حمایت کند که همگی به نفع روس ها بود .مطابق این عهدنامه پتر کبیر تعهد نمود که افغان ها را از ایران بیرون نماید و طهماسب میرزا را به سلطنت برساند در عوض دولت ایران شهرهای دربند و باکو را به ملحقات ان ها تا ساحل دریای خزر و ایالت های گیلان و مازندران و استراباد را به روسیه واگذار کند .خوشبختانه با تحولات بعدی ،اسماعیل بیک به ایران نیامد و عهدنامه مزبور نیز به تصدیق ایران نرسید .
در این زمان روسیه به تدریج قدرت بیشتری از نظر نظامی بدست می اورد .با قدرت یافتن روسیه تمایل گرجستان به سوی روسیه روبه فزونی می رفت .تا این زمان امیر گرجستان از طرف ایران انتخاب می شد . گرگین خان حاکم گرجستان در ایران نیز منطقه کرمان تا قندهار را فرمان می راند که در سال ۱۱۲۱ ه در قندهار توسط میر ویس کشته شد .کاهش تسلط ایران بر منطقه قفقاز – گرجستان و نواحی ساحلی دریای خزر باعث شد روس ها هوس تسلط بر این مناطق را پیدا کنند .پتر کبیر با اندیشه رسیدن به اب های گرم جنوب ایران ،نخست روابط تجاری برقرار کرد و سفیری به ایران فرستاد .این سفیر پس از امدن به دربار شاه سلطان حسین و بررسی اوضاع به پتر کبیر نوشت که او می تواند با اندک نیرویی به ایران حمله کند .به دنبال کشته شدن عده ای تجار روس و نیز سقوط شاه سلطان حسین در سال ۱۱۳۶ ه نیروی نظامی روسیه شامل بیست هزار نفر سرباز دربند شده و بر سواحل غربی دریای مازندران به سمت جنوب تسلط یافتند .پترکبیر در ۱۱۳۷ ه (۱۷۱۸ میلادی) فوت نمود و برای مدتی برنامه های اشغال ایران عقیم ماند .
ملل بزرگ در طول تاریخ فراز و نشیب های زیادی به خود دیده اند به همین جهت قدرت و عظمت و فرهنگ ان ها در طی زمان تغییر یافته است.
ضعف یک ملت در دوره ای کوتاه از تاریخ بلند کشورش هشداری است که بتواند خود رتا باز یابد و به جایگاه تمدن و اقتدار گذشته بازگردد .تسلط کشوری در دوره ای کوتاه بر کشور دیگر صرفا یک فرصت طلبی تاریخی است که توانسته از امکانات استفاده نماید و موازنه روابط را برای مدتی کوتاه تغییر دهد .ملل متمدن دیر یا زود راه خود را می یابند و ضعف خود را جبران می کنند و ان ملتی در طول تاریخ ماندگار است که فرهنگ و تمدن غنی داشته باشد و بر حفظ و احیاء ان بطور پیوسته بکوشد .ایران سرزمین و مهد تمدن بزرگ جهان بوده و در طول تاریخ این تمدن و فرهنگ را علیرغم هجوم اقوام گوناگون از اعراب ،ترک ،مغول،روس و غیره حفظ کرده و انها را در خود هضم و جذب کرده است .اعراب به ایران حمله کرد تا تمدن کهن ان را از بین ببرد ولی سرانجام حکومت اعراب به حکومت ایرانی تبدیل شد .
تیموریان ایران را زیر پای سربازان خود درنوردیدند اما انچه باقی ماند ملت ایران بود.
مغول ایران را ویران ساخت و سرانجام حکومت ایرانی تشکیل داد .ترک ها قسمتی از سرزمین ایران را به اشغال خود در اوردند لیکن خود اسیر ایران شدند .روس ها ایران را جولانگاه خود قرار دادند روزی با ترکان ان را تقسیم کردند روزی دیگر با انگلستان ان را تقسیم کردند ولی در پایان سرزمین ایران سرافراز باقی ماند .





