جنگ های نادر با عثمانی هند و روسیه|نادر و روس ها

جنگ های نادر با عثمانی هند و روسیه|نادر و روس ها

جنگ های نادر با عثمانی هند و روسیه

نادر و روس ها

 

 

با افزایش قشون نادر شاه و دلزدگی روس ها از مناطق اشغالی شان در سواحل خزر مراوده میان اواشف فرمانده سپاهیان روس و طهماسب افزایش یافت .روس ها از سهم بیشتر عثمانی ها در قفقاز و غرب ایران ناخرسند بودند .اما نمی توانستند قشون بیشتری به منطقه گسیل دارند زیرا بیشتر سربازانی که روس ها برای حفاظت قلعه های سواحل دریای خزر مستقر کرده بودند در اثر بیماری هلاک شدند .در نتیجه روس ها موافقت کردند که معترض کوشش های طهماسب و نادر برای احیای سلطنت صفوی در ایران نشوند و به شاه طهماسب نیروی نظامی بدهند .شاید بدبینی و نگرانی ان بود که روس ها در اینده از طهماسب حمایت کنند .اورامف می نویسد: وقتی از امکان امضای قرارداد صلح روسیه با ایران سخن به میان اوردم نادر خطاب به طهماسب گفت این روس ها دیگر کیستند؟ فرمان دهید بروم و همه ان ها را از دم شمشیر بگذرانم .بنا به نوشته اورامف ،طهماسب خطاب به نادر گفت: این موضوع به شما مربوط نمی شود .و این یکی از موارد نادر استقلال رای طهماسب در برابر فرمانده کل اش بود .

در مازندران محمد خان و ذوالفقار حاکمان محلی تسلیم نادر شدند .نادر پس از تسلط بر ان ناحیه تصمیم گرفت روس ها را به تسلیم وا دارد ،لذا در اواخر دسامبر ۱۷۲۸ سفیری به دربار روسیه فرستاد و استرداد گیلان را مطرح نمود .روس ها که در سال ۱۷۲۶ برای مقابله با نیروهای اشرف افغان به گیلان امده بودند ،پس از شکست طهماسب از عثمانی ها و بازگشت او به اصفهان متوجه اهمیت همکاری با نادر شدند و بعد از انکه نادر از هرات به مشهد امد و اعلام داشت به سوی تهران حرکت خواهد کرد سفیر روس خدمت نادر رسید و اعلام کرد روسیه اماده است گیلان را تخلیه نماید .نادر دو نفر از صاحب منصبان خود را برای نظارت بر جریان عقب نشینی روسیه به گیلان فرستاد .

اسناد ارشیو سنت پترزبورگ نشان می دهد که به تزار وقت روسیه (جانشین پتر یکم) گزارش کرده بودند که اگر نادر شاه از منطقه دربند قفقاز عبور کند به تصرف روسیه قانع نخواهد شد و تا اروپای مرکزی پیش خواهد رفت .

فرمانروای روسیه برای نادر شاه افشار پیامی فرستاد،در صورتی که پادشاه ایران بخواهد می تواند برای فتح هند کمک های بسیاری به ایران بکند ،منوط بر این که به او کمک کند تا روسیه ،خاور اروپا را متصرف شود .این در حالی بود که فرمانروای روسیه می دانست که ارتش ایران نیرومندترین ارتش ان روز جهان است اما از انجایی که برایش فتح اروپای خاوری یک ارزو بود این پیشنهاد را برای فرمانروای ایران فرستاد .

نادر شاه در پاسخ نوشت: ما برای کشورگشایی به هند نخواهیم رفت .انچه ما می خواهیم محاکمه ۸۰۰ خونخواری است که بیست سال به ایران ستم کرده اند و برای این کار نیازی به کمک شما نیست .در ضمن ما ایرانیان نیاز به خانه و کاشانه مردم دیگر کشورها نداریم .پاسخ نادر شاه افشار گویای این حقیقت است که او برای ارمان های بزرگش چشم کمک از جایی جز مردم ایران را نداشت…

نادر شاه افشار: فتح هند افتخاری برای من نبود ،بلکه دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند .اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم که ان هم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور است.

نادر که بعد از تهران به اصفهان رفته و طی مراسمی طهماسب را خلع و خود را نایب السلطنه نامیده و دارای اختیارات کامل بود ،سفیر روس سیمون اورامف را احضار و با او مذاکره و سیاست اتی خود را اعلام کرد که در مقابل عثمانی ها و روس ها دست به شمشیر خواهد برد و تنی را زنده نخواهد گذاشت .سیمون را به روسیه برگردانید تا پیام او را به روس ها و تزار برساند.

در سال ۱۷۳۴ هیاتی به ریاست شاهزاده گالیتسین از جانب دولت روسیه در اصفهان به حضور نادر رسید .هدف روس ها ترغیب نادر به از سرگیری جنگ با ترک ها بود .گالیتسین در ۱۴ ژوئن ۱۷۳۴ پس از مذاکره با نادر اصفهان را به مقصد روسیه ترک کرد .نادر بعد از رسیدگی به امور عمومی ،برای جنگ با عثمانی ها و تخلیه شمال کشور از نیروهای روسیه به سوی قفقاز حرکت و تصمیم گرفت به شاماخی حمله کند .نادر در ۱۵ سپتامبر ۱۷۳۴ به سوی قموق رفته و انجا را تصرف کرد .

نادر در سوم نوامبر ۱۷۳۴ به شهر گنجه رسید .در گنجه شاهزاده گالیتسین از طرف دولت روسیه به حضور نادر رسید و خبرهای خوشی به نادر داد که دولت روسیه متوجه پیروزی های پی در پی نادر بر امپراطوری عثمانی شده و از طرف دیگر قبلا نادر از طریق شاهزاده گالیتسین پیغام داده بود که باید مناطق تحت اشغال ایران را تخلیه کنند ،پیام دولت روسیه را بطور رسمی مبنی بر امادگی روسیه برای تخلیه مناطق تحت اشغال ایران به نادر اعلام داشت .لواشف فرمانده قوای روسیه نیز در ماه اکتبر ۱۷۳۵ دستور یافت به دربند عقب نشینی کند .قوای نادر به محاصره گنجه ادامه داد  و نیروهائی نیز برای محاصره تفلیس اعزام داشت.

روس ها با خشنودی از روند جنگ نادر با عثمانی ها و نگران از اینکه نادر پس از تصرف گنجه و تفلیس به سوی شمال بطرف درون خاک روسیه حرکت خواهد کرد و ممکن است خود را به مسکو برساند و طومار امپراطوری تزار را در هم پیچید ،اعلام کردند ،حاضرند کلیه سرزمین های اشغالی را تخلیه کنند. بدین منظور در ماه مارس ۱۷۳۵ قرار داد گنجه بین نادر و نمایندگان دولت روسیه امضاء شد که به موجب مفاد این قرارداد رود سولاق به عنوان مرز میان ایران و روسیه تعیین گردید (حدود رود سولاق) روس ها متعهد شدند طی دو ماه تمام تمام منطق اشغالی ایران را تخلیه کنند (تابلو امضاء قرارداد) پس از انعقاد قرارداد با روس ها نادر در اپاران با آبراهام کوتی خلیفه کلیسای ارامنه ملاقات کرد و مدتی میهمان او بود .در ۱۳ ژوئیه ۱۷۳۷ از کلیسا بازدید و از حمایت خود به او اطمینان داد .نادر پس از استراحت در اچمیاد زین قشون خود را به سوی ایروان حرکت داد و این شهر را محاصره کرد .جنگ بین نیروهای نادر و عبداله کوپرولو در ۱۹ ژوئیه ۱۷۳۷ نزدیکی ایروان درگرفت.عبداله کوپرولو با ۵۰۰۰۰ سوار نظام ۳۰۰۰۰ ینی چری و ۴۰ عراده توپ وارد میدان شده بود نادر با ۱۵۰۰۰۰ پیشقراول به پیشواز عثمانی ها شتافت .جنگ سختی بین دو قوا درگرفت و پس از نبردی سهمگین سرانجام نیروهای عثمانی به کلی متلاشی و عده زیادی کشته شدند عده ای فرار کردند و فرمانده ان ها عبداله پاشا به دست رستم خان کشته شد و سرش را از تن جدا کرده نزد نادر بردند .

نادر در نامه ای به شاهزاده گالیتسین این پیروزی را به اطلاع او رسانید و در حقیقت قدرت مطلق خود را به رخ کشید که باید روس ها نیز حساب کار خود را بکنند در غیر این صورت به سرنوشت عثمانی ها دچار خواهد شد .پادگان عثمانی ها در گنجه و تفلیس به تصرف قوای نادر در امد و نادر برای هریک از این شهرها حاکم تعیین کرد . ایروان نیز در ۱۳ اکتبر ۱۷۳۷ تسلیم ایران شد .نادر به قصد جنگ با تاتارها به سوی داغستان حرکت کرد .تاتارها که از نسل اردوی زرین مغول بودند پیش از رویارویی با نادر عقب نشینی اختیار کردند و این عمل برای روس ها ارزشمند بود که از خطر جنگ با تاتارها نیز رهایی یافته بودند .

نادر به مغان برگشت و تاج گذاری کرد .ار انجا به اصفهان و بعد به کرمان و پیشاورد رفته و کابل راتصرف کرد .در ۲۰ مارس ۱۷۳۹ قشون نادر وارد دهلی شد و هدایای گرانبهایی را همراه سفیر خود به دربار روسیه فرستاد که قسمت عمده جواهرات موزه هرمیتاژ روسیه (در شهر سنت پترزبورگ) را تشکیل می دهد .سپس به کابل برگشت و از انجا به مشهد رفت و در سال ۱۷۴۱ (۱۵می) وارد تهران شد .در تهران با کالوشکین سفیر روسیه ملاقات و به او توصیه نمود که قرارداد ۱۷۳۵ را محترم بشمارند در غیر این صورت قشون او به سوی روسیه به حرکت درخواهد امد .نادر که می دانست روس ها همیشه به شهرهای شمالی ایران نظر دارند و در زمان پترکبیر ارزوی رسیدن به اب های گرم جنوب را در سر می پرورانیدند ،تصمیم گرفت به روسیه حمله کرده و کار را برای همیشه تمام کند .نادر در نوامبر ۱۷۴۲ قشون را به سوی مرزهای روسیه در شمال حرکت داد .در فوریه ۱۷۴۳ به دشت مغان رسید و در ۲۱ اوت ۱۷۴۴ در کنار قارص اردو زد اما جنگ با عثمانی ها در ۹ اوت ۱۷۴۵ که باعث شکست عثمانی ها شد و نادر از راه همدان در ۲۸ دسامبر ۱۷۴۵ به اصفهان برگشت .چنانچه نادر به مسیر خود در شمال ادامه داده بود ،تاریخ روابط ایران با روسیه به گونه ای دیگر رقم می خورد و داستان های دوران قاجار و روسیه برای ایران به وجود نمی امد .