ظهور عباس میرزا|پیروزی ها و شکست های او|عباس میرزا از پرافتخار امیزترین سرداران ایرانی

ظهور عباس میرزا|پیروزی ها و شکست های او|عباس میرزا از پرافتخار امیزترین سرداران ایرانی

ظهور عباس میرزا

پیروزی ها و شکست های او

عباس میرزا از پرافتخار امیزترین سرداران ایرانی

 

عباس میرزا سردار نامی ایران،در جنگ های ایران و روسیه یکی از پرافتخارامیزترین سرداران ایران است که در نبردهای متعدد نیروهای روسیه را شکست داده و سرداران بزرگ روسی را با لشکریان ان ها اسیر و سرهای بریده فرماندهان را جلو پای خود در زیر پای اسبان انباشته و سالیان دراز غرور ملی ایرانیان را زنده نگه داشته است.برآنیم گوشه هائی از دلاوری های این فرزند بزرگ ایران زمین را بازگو کنیم .در زندگی هر سرداری پیروزی های فراوان و شکست های متعدد پیش می اید و در زندگی سردار بزرگ ملی ایران عباس میرزا نیز پیروزی های افتخار افرین زیادی در مقابل ارتش قدرتمند روسیه بدست امده و نیز در مواردی شکست هائی رخ داده است که به شکست های او اشاره و پیروزی های او را مفصلا بررسی می کنیم.

عباس میرزا در اول شوال ۱۲۰۳ هجری قمری در روستای نوا از توابع لاریجان به دنیا امد. مادر عباس میرزا اسیه خانم دختر فتحعلی خان دولوی قاجار است که وقتی ۱۲ ساله بود به عقد فتحعلی میرزا درامد .

پدرش فتحعلی میرزا (فتحعلی شاه بعدی) در ان زمان ولیعهد بود. فتحعلی میرزا در سال ۱۲۱۱ تاج بر سر نهاد و دوسال بعد در سال ۱۲۱۳ مجلسی ترتیب داد و در انجا ولیعهدی عباس میرزا را اعلام داشت .و او را به حکومت اذربایجان منصوب کرد.عباس میرزا در سال ۱۲۱۳ ه.ق همرا عباس میرزا فراهانی مشهور به میرزابزرگ (پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی) که سمت وزارت او را داشت عازم تبریز شد .همراه میرزا اسداله خان وزیر لشکر و سلیمان خان اعتضادالدوله که از سرداران بزرگ قاجار بود به همراه سپاهی ازموده رهسپار شدند.

میرزای بزرگ ،در دستگاه اقا محمد خان در تهران به خدمت اشتغال داشت که به عنوان نیابت صدرات در دستگاه عباس میرزا به اذربایجان روانه شد .میرزا بزرگ نهایت جهد و کوشش خود را در اصلاح امور منطقه اذربایجان به کار برد .او ضعف اصلی حاکم بر ایران را ضعف بنیه نظامی می دانست ،لذا به کمک او و همت عباس میرزا بنیادهای تشکیل ارتش نوین در ایران صورت پذیرفت .و اصلاحاتی در ساختار ارتش به وجود امد .دسته های سواره نظام تشکیل گردید .عباس میرزا در تبریز برای رفاه حال مردم گردشگاه های مختلفی در داخل شهرها تاسیس کرد و ساختمان های متعددی بنا نهاد.

او اولین گروه از جوانان را به اروپا روانه ساخت که بعد از چند سال تحصیل به ایران بازگشتند و چندین کارخانه صنعتی بنا نهاد ،از جمله کارخانه ماهوت سازی و پارچه بافی که لباس سربازان را تامین می کردند .عباس میرزا شخصی ویژه داشت .موریس دکوتزبو منشی مخصوص یرمولوف سفیر روسیه در ایران که در جریان یکی از ملاقات های یرمولوف با عباس میرزا حضور داشته می نویسد:

هنگامی که سفیر با ولیعهد در باغ عمارت مشغول قدم زدن بودند سفیر با شاه به قسمتی از دیوار باغ که باعث از جلوه افتادن باغ شده بود از ولیعهد پرسید چرا این دیوار را خراب نکردید ؟ ولیعهد جواب داد زمین پشت این قسمت باغ متعلق به پیر مردی است که یه واسطه علاقه به املاک اجدادیش حاضر نشده با وجود قیمت بالای پیشنهادی دولت زمینش را بفروشد من هم علاقه او را به یادگار اجدادش ستودم و جسارت او را در مقابل خود تحسین کردم .فعلا صبر می کنم شاید بتوانم با ورثه او کنار بیایم.

آمده ژوبر فرستاده مخصوص ناپلئون به ایران می نویسد : عباس میرزا مرا می پذیرفت از من می خواست وقایع اروپا را به او شرح بدهم و از شنیدن ان اظهار شادی و شعف می کرد.من از موفقیت هایش در جبهه ایروان یاد کردم و به او تبریک گفتم.عباس میرزا گفت مردم به کارهای من افتخار می کنند در عین حال قشون روس نتایج زحمات مرا عقیم می کند.

جیمز موریه منشی سفارت انگلیس ،صفات پسندیده عباس میرزا را چنین بیان داشته است:

عباس میرزا شخصا مراقب زندگی و احوالات سربازان و اسایش لشکریان خود بود. او به تمام جزئیات و وسائل و تجهیزات قشون شخصا رسیدگی می کرد و همه چیز را در درجه اول برای سربازان می خواست و هر چه پول به دستش میرسد در راه تامین اسایش و رفاه انان صرف می کند.

پرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب صفحه ۶۸ می نویسد :

عباس میرزا به تقلید از سلطان سلیم سوم عثمانی به ایجاد نظام جدید در اذربایجان دست زد .هسته اصلی این نظام جدید از شش هزار نظامی تشکیل می شد .این نیروها به توپخانه متحرک و سلاح های کاملا جدید مجهز بودند .مقرری منظمی دریافت می کردند .لباس متحد الشکل داشتند و در پادگان سکنی می گزیدند و در ان جا نیز افسران اروپائی ان ها را اموزش می دادند .کارخانه توپ و تفنگ سازی در تبریز ساخت و اداره ترجمه دایر کرد تا نظامنامه و مقررات مهندسی _ نظامی لازم را ترجمه و تدوین کند .او برای تضمین اقدامات اولین دفاتر دائمی نمایندگی ایران را در پاریس و لندن افتتاح و نخستین گروه از محصلین ایرانی را به اروپا اعزام کرد تا در رشته های کاربردی مانند علوم نظامی ،مهندسی،تفنگ سازی ،پزشکی،چاپ و زبان های خارجی اموزش ببینند .او با استفاده از تعرفه های حمایتی و تحریم استفاده از پارچه های خارجی درامدها را افزایش داد .نظر علما را به نظام جدید و در تقویت نظام به کار گرفت .

گاسپار درویل سرهنگ سوار فرانسوی می نویسد : عباس میرزا دو پسر داشت پسر بزرگ او شش سال داشت او را در زمستان لباس نازک پوشانیده سوار بر اسب می نمود . من مراتب نگرانی خود را از سلامتی فرزند ابراز داشتم او گفت:

کودک من باید از طفولیت به سختی زندگی سربازی اشنا شود .لباس عباس میرزا با سربازانش تفاوتی ندارد و دارای رفتار کریمانه و ابهت و وقار جالب توجهی در اوست. او هر گونه اسلحه ای را دوست دارد به پرده های نقاشی و سیاه قلم و نقشه های جنگی و جغرافیائی و همچنین ماشین الات علاقه فراوان نشان می دهد و مجموعه ای از این اشیاء فراهم کرده که بطور یقین در تمام کشورهای اسیا منحصر به فرد است .هنگامی که محمد شاه (بعد از فتحعلی شاه) عازم هرات بود ،نیکلای اول تزار روسیه مسافرتی به قفقاز نمود تا از ایالاتی که از ایروان گرفته بود بازدید کند .تزار به محض رسیدن به قفقاز اظهار علاقه کرد تا با پادشاه ایران ملاقات کند اما محمد شاه در راه هرات بود ،ولیعهد خود ناصرالدین میرزا که شش سال داشت به جای خود برای ملاقات با تزار اعزام کرد .ناصرالدین میرزا به اتفاق میرزا تقی خان فراهانی و عده ای همراهان در حوالی ایروان با تزار ملاقات کرد .

عباس میرزا در زمان الکساندر ،بعد از پل در ۱۲۱۶ ه فرمانی صادر کرد که گرجستان را جزء روسیه اعلام نمود و ژنرال تسی تسیانوف را به فرمانروائی گرجستان تعیین و اعزام داشت .تسی تسیانوف برای تصرف ایروان مهم ترین بخش ان یعنی گنجه را مورد هدف قرارداد و در رمضان ۱۲۱۸ گنجه را محاصره و پس از جنگی طولانی با جواد خان حاکم گنجه ان را تصرف و به قتل و عام مردم دست زدند . تصرف گنجه مقدمه ای شد برای شروع جنگ هائی که ده سال به درازا کشید.

فتحعلی شاه در ۲۸ ذی القعده ۱۲۱۸ ه در چمن سلطانیه اردو زد و ۱۴ صفر ۱۲۱۹ قمری عباس میرزا که به فرماندهی سپاه منصوب شده بود عازم ایروان گردید.

عباس میرزا برای تقویت نیروها میرزااسداله خان نوری را که دارای تجربه بود به وزارت جنگ خود منصوب و به او دستور داد برای جمع اوری سرباز افرادی را با عده ای از روحانیون به نقاط مختلف بفرستد تا با تبلیغات و تهییج احساسات اهالی را به شرکت و ورود در قشون نظامی دعوت کرده و به تبریز اعزام دارند .

ارتش روسیه پس از تصرف گنجه در محرم ۱۲۱۹ ه.ق از سه جبهه شروع به تعرض نمود .ستون اول در امتداد ساحل غربی دریای مازندران و در شمال تالش توقف نمود .ستون دوم به طرف قره باغ و قلعه شوشی و ستون سوم خود را به آرپاچای رساند تا ایروان را تصرف کند.

جنگ پنبگ:در ۲۹ صفر ۱۲۱۹ ه.ق نیروهای سواره نظام به فرماندهی محمدقلی خان برای مقابله با نیروهائی که به ایروان می رفتند به حرکت در امدند .این دو سپاه در پنبک با هم رو به رو شدند .پس از جنگ سختی که در پنبک رخ داد نیروهای روسیه عقب نشینی کردند اما با استفاده ازز اتش توپخانه و حمله ناگهانی شهر ایروان به محاصره روس ها درامد .اما نیروهای ایران با ظرفیت ده هزار سواره نظام با فرماندهی عباس میرزا به نیروهای روسیه حمله بردند و در مدت سه روز نبرد تن به تن سرانجام ارتش روس به طرف تفلیس عقب نشینی کرد.

جنگ عسکران:جنگ گنجه و کشته شدن فرمانده کل نیروهای روسیه و تصرف گنجه در اول فروردین ۱۲۲۰ ه .ق عباس میرزا نیروهای خود را از پل خداافرین عبور داد تا به قره باغ حمله کند .از پل خدا افرین دو راه به طرف قره باغ منشعب می شد و در انتها هر دو در شوشی به هم می رسیدند .نیروها به دو بخش تقسیم و به راه افتادند .نیروهای روسیه در جنوب پناه اباد مستقر بودند که جنگ در این منطقه اغاز و پس از چند روز جنگ بین قوای ایران و روسیه سرانجام نیروهای روسیه مجبور به عقب نشینی به سوی شوشی شدند . نیروهای ایرانی به تعقیب روس ها پرداختند و منطقه شوشی را تصرف کردند .نیروهای روسیه به فرار خود ادامه داده و به طرف گنجه گریختند تا به نیروهای سیسیانوف که در گنجه مستقر بودند بپیوندند .

بدین ترتیب عباس میرزا نیروهایش را در قلعه شوشی مستقر کرد و این قلعه همان محلی بود که اقا محمد خان قاجار در انجا به دست ماموران خود کشته شده بود .

از طرف دیگر نیروهای جدید روسیه که با کشتی های جنگی وارد بندر انزلی شده بودند تحت فرماندهی ژنرال شفت به سوی رشت حرکت کردند .در بین راه نیروهای ایران به فرماندهی موسی خان به انها حمله بردند و تعداد زیادی از ان ها را کشتند .در نتیجه نیرواهی روسی پا به فرار گذاشته و مهمات جنگی زیادی را بر جای گذاشتند و خود را به بادکوبه رسانیدند .

نیروهای ایران به منطقه هجوم برده و قوای ژنرال شفت و نیروهای سیسیانوف را به محاصره دراوردند .نیروهای روسیه راهی جز تسلیم در برابر خود ندیدند و لذا فرمانده کل نیروهای روسیه در قفقاز ژنرال سیسیانوف برای تسلیم خود و قوایش به نیروهای ایران ،شخصا برای مذاکره نزد فرماندهان ایران رفت اما در نزدیکی قلعه به ضرب گلوله کشته شد.

نیروهای ایران به قوای روسیه حمله بردند و نفرات زیادی از انها را به هلاکت رسانده و عده ای از انها نیز از منطقه فرار کردند .نیروهای ایران به سوی گنجه حرکت و پس از پیکاری خونین نیروهای روس را در گنجه شکست داده و قلعه را به تصرف خود در می اوردند .گنجه مدت ها در اشغال روس ها بوده و مردم در دوران اشغال و دوران جنگ گرسنه و پریشان شده بودند .لذا عباس میرزا دستور می دهد وسائل راحتی انها فراهم شود و بخصوص پنج هزار نفر از انان را با اسب های سربازان ایرانی به تبریز می برند تا وسائل اسایش انها تامین شود .پس از این فتح بزرگ عباس میرزا به تبریز مراجعت و همراه فتحعلی شاه به تهران می رود.

پس از قتل سیسانوف ،پتر کبیر طی حکمی ژنرال گودویچ را به فرماندهی سپاه روسیه در قفقاز تعیین می کند و ژنرال گودویچ در منطقه مستقر می شود.ژنرال گودویچ در ابتدا نماینده ای نزد عباس میرزا می فرستد و تقاضای متارکه جنگ می کند ضمن اینکه متن پیام او از روی غرور و تکبر و توهین امیز می باشد .عباس میرزا پس از قرائت نامه توهین امیز گودویچ ان را در حضور سرداران خود پاره می کند و دستور می دهد تمام نیروها اماده جنگ بشوند.

به علت جنگ شهر ایروان و شکست های نیروهای روس ،ژنرال گودویچ کلیه نیروهای خود را اماده باش داده و تصمیم به فتح قلعه ایروان می گیرد.در نتیجه نیروهای ایران از یکسو و نیروهای روسیه از طرف دیگر اماده باش کامل جنگی شروع به حمله نمودند و جنگ خونین اغاز شد .

ابتدا توپ های روسی شروع به شلیک کردند که به اندازه کافی برد و قدرت تهاجمی داشت.ایران در این موقع کارخانه تولید سلاح و توپ نداشت .به همین دلیل طبق توافقی که با فرانسه شد ،هیات نظامی فرانسه به سرپرستی ژنرال گاردان وارد ایران شد و فعالیت خود را برای ایجاد صنایع نظامی و تعلیم نیروهای ایرانی اغاز نمود .ایران در زمان شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران متوجه کاربرد سلاح های مدرن شده بود. لذا بعد از جنگ چالدران هنگامی که برادران شرلی به ایران امدند به مساعدت انها کارخانه اسلحه سازی و توپ ریزی بزرگی در اصفهان تاسیس گردید وتا سال ۱۲۲۴ ه.ق فعالیت می کرد .

سربازان روسی به دنبال گلوله باران نیروهای ایران ،شروع به اتش تفنگ های خود نمودند .قلاع و دژهای شهر ایروان از چهارطرف مورد حمله روس ها قرار گرفت و نیروهای ایران با شجاعت تمام و بدون ترس به دفاع پرداختند .سربازان روس برای رخنه به قلعه شهر نردبان های بلند روی قلعه کوب ها و منجنیق ها قرارداده و به قلعه ها نزدیک شدند و گلوله باران شدیدی را نیز شروع کردند .

نیروهای ایران با شلیکو گلوله باران مهاجمین مانع عبور انها به داخل می شدند و تلفات سنگین به مهاجمان وارد کردند .شب فرا رسید ،جنگ همچنان ادامه داشت .روس ها حمله و ایرانیها دفاع می کردند ،اما سرانجام با توجه به تضعیف نیروهای روسیه دستور حمله به نیروهای ایران صادر شد و انها با شدت و قدرت حملات خود را شروع کردند .جنگ تن به تن شروع شد و تعداد زیادی از طرفین کشته و زخمی شدند ونیروهای روسیه در این حملات نفرات زیادی را از دست داده و مجبور شدند عقب نشینی کنند .نیروهای تازه نفسی به نیروهای ایران پیوستند و عباس میرزا با این نیروها به طرف نخجوان حرکت کرد .ژنرال گودویچ از این حمله خبردار شد و دستور داد نیروهای روسی از نخجوان عقب نشینی کنند نیروهای ایران به تعقیب نیروهای گودویچ پرداختند و انها را محاصره کردند .نیروهای روسی که شکست سختی در ایروان خورده بودند در این مکان نیز قدرت دفاعی خود را از دست دادند و اماده تسلیم شدند و عده ای نیز از معرکه فرار کردند .پس از محاصره کامل نیروهای روسیه تسلیم و در نتیجه تعداد زیادی توپ و تفنگ و وسایل دیگر به دست سربازان ایرانی افتاد .

عباس میرزا به قره باغ رفت و پس از بازدید از نخجوان و تشویق نیروهای پیروزمند ایران عازم تبریز شد .ژنرال گودویچ موفق شد از میدان جنگ فرار و به گرجستان برود در حالی که بسیاری از سربازان او در جنگ با ایران کشته شده بودند و عده ای نیز هنگام عبور از کوهها و دامنه های جبال گرجستان به هلاکت رسیدند .