روحانیون دوران صفوی|وارد شدن تدریجی فقها در حکومت صفوی |نهادینه شدن قدرت فقها در دوره سلطنت شاه طهماسب

روحانیون دوران صفوی|وارد شدن تدریجی فقها در حکومت صفوی |نهادینه شدن قدرت فقها در دوره سلطنت شاه طهماسب

روحانیون دوران صفوی

وارد شدن تدریجی فقها در حکومت صفوی

نهادینه شدن قدرت فقها در دوره سلطنت شاه طهماسب

 

 

نخستین بار در دولت صفوی بود که به روحانیون شیعه اجازه داده شد تا اداره بخشی از امور سیاسی جامعه را در اختیار بگیرند.شیعیان از پس غیبت صغری به سال ۳۲۹ هجری همیشه به عنوان اقلیت در میان اهل تسنن زندگی می کردند. در تاسیس دولت صفوی هیچ فقیهی نقش نداشت و حتی کتاب فقهی مهمی که مبنای انجام اعمال شرعی باشد وجود نداشت .فقها به تدریج در حکومت صفوی وارد شدند .از اواخر دولت شاه اسماعیل احساس نیاز به فقها به وجود امد .با روی کار امدن طهماسب این رویه سرعت گرفت .ظهور محقق کرکی که نظریه مشارکت علما را در دولت صفوی با جدیت مطرح کرد .در دوره سلطنت شاه طهماسب قدرت فقها نهادینه شد و در دوران پادشاه دیگر قدرت فقها به مرور رو به فزونی نهاد .قدرت فوق در ایران از نوعی مشروطیت برخوردار بود .سلطنت نیز در ازای تاریخ ایران از نوعی مقبولیت عرفی برخوردار بود .افزایش قدرت فقها به تدریج به جایی رسید که در تاج گذاری شاه سلطان حسین در سال ۱۱۰۵ تاج را علامه مجلسی بر سر او نهاد و حتی شمشیر شاه را که تا ان تاریخ یکی از صفویان قزلباش بر کمر شاه می بست شیخ الاسلام علامه مجلسی بست و خطبه مفصلی که در مراسم تاجگذاری معمول بود خواند.

با وجود چنین نفوذ و قدرتی که علما در دربار داشتند زمانی که در سال ۱۱۳۵ اصفهان به وسیله افغان ها محاصره شد .شاه سلطان حسین و درباریان هیچ کمکی از علما برای نجات دولت درخواست نکردند حتی یکی از علما پیامی به شاه فرستاد که درباره دفاع از شهر با وی گفتگو کند،شاه گفت: اجالتا گفته ایم اشی بپزند امیدواریم که خطر رفع شود و یا وقتی محمود افغان وارد دربار شد شاه او را در اغوش گرفت و گفت: تقدیر چنین بوده است که سلطنت از دست من بیرون رفته و در اختیار تو قرار گیرد.

گویند در دوران شاه سلطان حسین اواخر حکومت صفویه جامعه را فساد و تباهی فرا گرفته و سال ها بود که به ( جام باده و زلف ساده ) خو کرده بودند و همه بر ان بودند که در پرتو سکوت و ارامش امور را بگذرانند .طایفه ای از شیخ الاسلام ها قضات و برخی از صدرها و فرزندان انان خانه های بزرگی ساخته و خدم و حشم فراوانی دور خود جمع کرده بودند .برخی به صرف اقا زاده بودن مناصب مهمی به ارث می بردند و از مزایای مالی ان استفاده می کردند .تکیه ما که بیشتر بر فتوای جهاد است در چنین جامعه ای قابل بیان نیست در نتیجه وقتی افغان های غلزائی به اصفهان رسیدند با حداقل مقاومت روبرو شدند و نه عالمان امکان اعلام جهاد را داشتند و نه مردم اماده جهاد و دفاع بودند و نتیجه ان سقوط دولت صفوی بعد از ۲۲۹ سال در سال ۱۱۳۴ هجری قمری بود.