ساوه در شهریور ۱۳۱۰٫ سفرنامه خانم فریا مادلین استارک جهانگرد بریتانیایی.

ساوه در شهریور ۱۳۱۰٫ سفرنامه خانم فریا مادلین استارک جهانگرد بریتانیایی.

‍ ساوه در شهریور ۱۳۱۰٫ سفرنامه خانم فریا مادلین استارک جهانگرد بریتانیایی.

 

به گزارش پایگاه خبری ساوه خبر  ؛ از تهران خارج شدم قصد داشتم از مسیر قم و سلطان‌آباد به ملایر بروم، اما مسیر انحرافی را انتخاب کردم تا از شهر کاروانیِ قرون‌وسطاییِ ساوه دیدن کنم؛ شهری ویران که امروز در آغوش تپه‌های کوهستانی گم شده است. یک مسجد باشکوهِ ویران و دو منارهٔ آجریِ نقش‌دار ــ برج‌های مدوری با کتیبه‌ها ــ باقی مانده‌اند تا شکوه محوطهٔ عظیمِ این شهر مرده را در حصارهای فرو ریخته‌اش به نمایش بگذارند. این محوطه پر بود از گودال‌ها و چاله‌هایی که مردم امروزین ساوه از دل آن کاسه‌ها و گلدان‌هایی بیرون می‌کشیدند تا به عتیقه‌دوستان اروپایی بفروشند.

 

در همین‌جا نخستین درگیری‌ام با پلیس پیش آمد، زیرا متوجه شدم نمی‌توان وارد مسجد شد. بنابراین دو ساعت در مقر پلیس و دو ساعت دیگر بر لبهٔ یک آب‌انبار نزدیک مسجد نشستم. پلیس یکی از همان مقامات سفت و سخت بود که کاری از دست کسی در برابرش برنمی‌آمد. فهمیدم اگر بخواهم به نتیجه برسم، باید ترس را کنار بگذارم. با لحنی فرمانروا و بی‌رحم گفتم: «اگر مشکلی هست، به سفیر تلفن کنید.»

 

در نهایت گفت باید اجازه‌ای از فرماندار بگیرم. همراه وی به فرمانداری رفتم. همان‌جا دیدم سفارت بریتانیا مجوز من را فرستاده است و در فرمانداری با گرمی از من پذیرایی کردند. بازگشتم به مسجد و بیش از یک ساعت در آن بنای قدیمی و متروکه ماندم و از کتیبه‌ها عکس گرفتم.

 

این شهر زادگاه بهروز اولین معلم فارسی من است. سراغش را گرفتم اما او را نیافتم، ولی دو برادرزاده‌اش را ملاقات کردم؛ بسیار صمیمی بودند و مرا به ناهار در باغ انارهایشان بردند. ساوه به خاطر انارش مشهور است و هیچ‌چیز زیباتر از این دشت‌های وحشی با میوه‌های قرمز و جویبارهای کوچک نمی‌توان دید. فرش پهن کردند؛ نشستیم و هندوانه، انجیر و انار خوردیم؛ آن‌قدر خوشمزه بودند که با آن چیزهای کوچک پر از دانه در اروپا قابل مقایسه نبودند.

 

کاظم هفتانی – تاریخ ساوه