
اشعار مجید روحی| رفت و نگرانی به دلم زخم گران زد
رفت و نگرانی به دلم زخم گران زد از جنس همان آه که در سینه دکان زد دوران هوس کهنه ی افتادن من داشت آمد برود غم همه اش حرف بمان زد هم سوخته هم باخته هم همنفس مرگ تا بود رمق عشق به سرحد جهان زد یک...
بیشتر ...