
شعر در مورد جسم و جان|شعر در مورد عقل و روان|شاعر سعید نیکوکار
در عشق حقیقی روح است که تن را در اغوش می گیرد
ادمی جسم است و جان در بند ان در ستیزه جسم جان در هر زمان
جسم فربه می شود از اب و نان جان شود فربه ز ایمان ای جوان
عقل حیران گشته اندر این میان تا نماید جسم را همراه جان
دل که اکسیری بود در جسم و جان راه بنموده به مردان و زنان
عقل اگر همراه باشد با روان اوج گیرد ادمی تا بیکران
جسم اگر سر پیچد از عقل و ز جان پست گردد ادمی بی شک از ان
سعی کرده ساعی اندر این جهان تا نماید جسم را در بند جان