
شعر در مورد ایام قدیم|شعر در مورد گذشته ها|شاعر سعید نیکوکار
بودن هم بودنهای قدیم نه اینترنت بود نه تلفن فقط نگاه بود رو برو چشم در چشم به همین خلوص به همین کیفیت به همین سادگی
مردم ایران در ایام قدیم با توکل بر خداوند کریم
در کنار هم دلی خوش داشتند بذر یاری بین هم می کاشتند
از طلوع صبح تا شب کار بود ننگ و نفرت ها ز هر بیکار بود
مادران در خانه می پختند نان شیر می دادند کودک را ز جان
هیچ کاری بر کسی سنگین نبود سفره انها چنین رنگین نبود
یار خوب والدین اولاد بود دل ز فرزندان نیکو شاد بود
کار دام و مزرعه تولید بود دل از ان تولید پر امید بود
در جوار هم همه دلخوش بدند کی چنین بد بین و یا ناخوش بدند
اب های چشمه و چاه و قنات بوده بحر رونق و کارو حیات
شب نشینی های هرشب زنده دار بوده جای خیر و بحث و عشق و کار
گر چه مهد علم مکتب خانه بود روح انسانی به کودک می فزود
شکر حق بودی شعار مردمان ساعیا درسی بگیر از ان زمان