
شعر در مورد سید مصطفی بشیری |شعر لطیف و زیبا در مورد دیوان شب اویز|شاعر دکتر محمد گازرانی
شعر در مورد سید مصطفی بشیری
شعر لطیف و زیبا در مورد دیوان شب اویز
شاعر دکتر محمد گازرانی
خوش ان ساعت نشیند دوست با دوست شعر زیبای دکتر محمد گازرانی تقدیم به تمامی دوستداران دیوان شب اویز
بشیریا سخنت پر بها چو گنج زر است سفینه ی غزلت جان فزا چو مشک تر است
سروده های تو در گوش جان هر که شنید بسان ساز مظفر چه نغز و خوش اثر است
شکوه شعر تو را هیچ حد و مرزی نیست شکوهمند بود هر چه زاده ی هنر است
قصیده های تو دلخواه گر چه پر دامن چکامه های تو پر مغز گر چه مختصر است
خوشا به چشمه ی طبعت که حسرت زمزم زهی به دفتر شعرت که درج پر گهر است
طراز نظم تو خوشتر ز عقد مروارید شعاع فکر تو نو چون سپیدی سحر است
امید انکه چو طوطی شکر شکن باشی نه مرغ حق که به شب سرنگون و نوحه گر است