وقایع سال ۱۳۴۹ در ساوه|اتفاقاتی که در سال ۱۳۴۹ در ساوه روی داد|تاریخ ساوه

وقایع سال ۱۳۴۹ در ساوه|اتفاقاتی که در سال ۱۳۴۹ در ساوه روی داد|تاریخ ساوه

وقایع سال ۱۳۴۹ در ساوه

اتفاقاتی که در سال ۱۳۴۹ در ساوه روی داد

تاریخ ساوه

از وقایع روزهای اخر دانشکده ام فوت استاد بدیع الزمان فروزانفر رئیس دانشکده بودکه ختمش در مسجد سپه سالار(استاد مطهری)برگزار گردید.یکی از سخنرانان در این مجلس ختم استاد جلال الدین همایی بود که سخنرانیش را در حالی که بسیار متاثر بود با این بیت نظامی گنجوی = گنجوی شاعر معروف قرن ششم که در رثاء خاقانی شروانی سروده بود اغاز کرد .

همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد                   دریغا من شدم اخر دریغا گوی خاقانی

سپس شرح مبسوطی درباره فضایل استاد فروزانفر ایراد کرد.

دکتر حمیدی شیرازی نیز در مورد شخصیت علمی ان مرحوم سخن گفت.

شخصیت دکتر امیر حسین یزدگردی استاد ادبیات فارسی

از میان استادان دانشکده الهیات از دکتر امیر حسین یزدگردی مدت سه سال و دکتر حمیدی شیرازی یک سال بهره فراوان بردم و ادبیات فارسی را مدیون این دو استاد بزرگوار مخصوصا دکتر یزد گردی هستم.

دکتر یزدگردی اهل تهران بود . او ادیبی بود مودب خوش کلام خوش رو هرگز به دانشجو روی ترش نمی کرد هرگز عصبانی نمی شد.اگر هنگام امتحان درسی از دانشجو راضی نبود با جملات ادیبانه عدم رضایت خود را اظهار می کرد . نمی گفت چون شما درس نخوانده ای به شما نمره نمیدهم .موقع امتحان سوال کتبی نمی داد .شفاهی سوال می کرد در امتحان بسیار دقیق بود .خانه اش در قلهک بود .با اینکه همه استادان در ان زمان اتومبیل شخصی و بعضی ها مثل دکتر نجم ابادی و استاد محمد تقی دانش پژوه و بدیع الزمان فروزانفر راننده شخصی هم داشتند دکتر یزد گردی از قلهک تا دانشکده با تاکسی می امد .او به مسائل دینی پاک اعتقاد بود .روزی دانشجویی مطلبی گفت که بوی کم اعتقادی از گفته هایش نسبت به مسائل مذهبی بر می امد یزد گردی به گفته هایش خوب گوش داد سپس چند لحظه ای به او نگریست انگاه به او گفت*فلانی اگر محبت این بزرگواران را از دلت بیرون کنی چیز بهتری داری که جایگزینش کنی .ان دانشجو کمی مکث کرد و بفکر فرو رفت و دیگر حرفی نزد .یزدگردی گفت بگذار این گنج یعنی محبت اولیا خدا در دلت باقی بماند.