کنارنگ پارسی-امدن پیک ها یکی از پس دیگری
هیونی ز ره امد اندر شتاب
به هر زخم سم اش شود خاره اب
بر و روی همه خاک و خشکیده کام
همه چرمه در خی و زین و ستام
فرو شد ز باره چو جنگی پلنگ
به پیش اندر امد سبک بی درنگ
بگفتا طلایه به دیده رسید
بباید که دیده پس اندر کشید
نه گاه درنگ است و فرغول و مول