یاداشت سید یاسر جبرائیلی
خود را در میدان تیر دشمن قرار ندهیم
محورهایی از گفت و گوی امروز با روزنامه فرهیختگان:
یکی از اصلیترین ابزارهای استکبار برای اعمال سلطه در عصر حاضر، استانداردسازی و قاعده سازی در سطح بینالمللی و اجبار کشورها برای رعایت کردن این قواعد و نظامات است.
کارکرد این قواعد به گونه ای است که با سلطه رابطه متقابل دارند؛ یعنی از یک سو توسط قدرتهای سلطهجو تدوین میشوند، از سوی دیگر اجرا شدن این نظامات، عامل تقویت قدرت سلطهگر است. هرچه پایبندی کشورها به این قواعد و استانداردها بیشتر باشد، نظام سلطه قدرتمندتر خواهد شد، توان زورگوییاش بیشتر خواهد شد.
یکی از اساسیترین نظامات بینالمللی که چنین رابطه متقابلی با قدرتهای سلطهگر دارد، نظامات متعارف اقتصادی بالاخص نظامات مالی است.
نظام سلطه در دهههای گذشته موفق شده با ایجاد، توسعه و متعارف ساختن یک سری نظامات مالی در جهان، بر جریان تعاملات اقتصادی میان کشورها اشراف پیدا کند و با تکیه بر این اشراف، ابزارهای دیگر خود مانند تحریم و تهدید را برای ضربه زدن به اقتصاد کشورهای مخالف سلطه به کار گیرد. از کنفرانس سال ۱۹۴۴ برتن وودز، این روند آغاز شد و پیوسته و بنا به اقتضائات زمان، تغییراتی در نظامات مالی بین المللی ایجاد کردند. تاسیس نهادهایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، مسلط ساختن دلار به عنوان یک ارز بینالمللی، ایجاد سامانههایی مانند سوئیفت، تشکیل نهادهایی مانند FATF و اجبار کشورها به رعایت استانداردهای آن را باید در چارچوب همین سیاست دید.
امروز آمریکا از این اشراف و سلطه ای که بر شبکه مالی بین المللی دارد، به عنوان یک قدرت جایگزین قدرت نظامی یاد میکند و نام آن را قدرت اعمال فشار میگذارد که مزایای قدرت سخت و نرم را دارد، معایب و هزینهها و محدودیتهای آنها را ندارد.
شرط اساسی موفقیت دشمن در بهرهبرداری از این امکانات و ابزارهایش در حوزه مالی بین المللی، حضور هرچه بیشتر ما در این شبکه مالی و محدود ساختن مبادلات و تعاملاتمان به این شبکه و نظامات مرتبط با آن است. دو سال قبل، در گزارش یکی از مراکز وابسته به دستگاه نظامی آمریکا (گزارش موسسه رند برای دفتر بازبینی دفاع چهارگانه پنتاگون) در این باره تصریح شد که آمریکا دیگر امکان استفاده از قدرت نظامی خود علیه سه کشور ایران، چین و روسیه را ندارد، اما میتواند از سلطه خود بر شبکه مالی بین المللی علیه این کشورها بهره برداری کند و به آنها فشار بیاورد که رفتارشان را طبق میل آمریکا تغییر دهند. هر چه این سه کشور در این نظامات مالی بیشتر ادغام شوند، ضریب آسیبپذیری آنها در برابر حملات آمریکا افزایش خواهد یافت. لذا می بینیم که ما را برای ادغام در این نظامات هم تشویق می کنند و هم تهدید، هم حمایت میکنند و هم اجبار. هدف چیست؟ هدف همان افزایش ضریب آسیبپذیری ما و دقیق تر شدن حملات و ضرباتی است که می خواهند به اقتصاد ما وارد کنند.
شما هرچقدر بیشتر در عمق میدان تیر دشمن قرار گیرید، طبیعی است که احتمال اصابت تیر او به شما بیشتر و بیشتر خواهد شد. اما هرچه از این میدان فاصله بگیرید و مسیر دیگری را برای خود انتخاب کنید، توپخانه و تیربار دشمن را بیاثرتر خواهید کرد.
لذا یکی از اساسی ترین اقدامات ناظر به مقاوم سازی اقتصاد کشور در این جنگ اقتصادی، پرهیز جدی از ورود به میدان تیر دشمن یعنی پرهیز از ادغام در نظامات تحت سلطه دشمن است. باید برای مبادلات و تعاملات اقتصادی خود از نظامات جایگزین استفاده کرد؛ چه ساز و کارهایی که موجود است، و چه ساز و کارهایی که میتوان با ظرفیت و علاقه موجود در کشورهای مخالف سلطه برای استقلال از این نظامات، ایجاد کرد. یکی از حوزههایی که دیپلماسی اقتصادی ما باید به صورت جدی در آن فعال شود، همین بی اثر سازی نظامات مالی تحت سلطه دشمن است. این موضوع، از تکالیف دستگاهها در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و سیاست های کلی برنامه ششم است که ابلاغ شده و باید پیگیری شود. بندهای ۱۰، ۱۱ و ۱۲ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و بند ۴ سیاست های کلی برنامه ششم توسعه ناظر به این مسئله است.