تسلیم پوپولیسم بخش دوم
تسلیم پوپولیسم نشویم
بخش دوم یاداشت دکتر زیبا کلام منتشر شد در بخش اول که با واکنش های بسیاری در فضای مجازی همراه بود و بسیاری از رسانه ها به آن واکنش نشان دادند در بخش اول انتقاداتی به دکتر زیبا کلام وارد شد هنوز هم برای افکار عمومی روشن نیست چرا صادق زیبا کلام نسبت به کمپین فرزندت کجاست انتقاد کرد و مخالف این کمپین بود بخش دوم را مطالعه میکنیم
در نقد کمپین فرزندت_کجاست؟
چند سال بعد مشابه ماجرای مربوط به مهآفرید امیرخسروی بر سر «حقوقهای نجومی» و یکی دو مورد دیگر هم اتفاق افتاد. اخیراً هم بر سر دستگیری «سلطان سکه» بود که درحالیکه کیهان و تندروها و حتی پارهای از اصلاحطلبان خواهان شقه کردن سلطان سکه و ایادیاش بودند من بازهم همان پرسش سادهلوحانه را مطرح کردم که: «گناه سلطان سکه چه بوده؟» و باز جناب شریعتمداری به وجد آمده از رسوایی من نوشتند که من بار دیگر به دفاع از مفسدین پرداخته و به خوانندگان کیهان یادآوری کردند که من سابقهای طولانی در این باب دارم. آخرین مورد نامه سرگشادهام به حضرات مکارم شیرازی و نوری همدانی بود در مخالفت با اصرار آنان در برپایی دادگاههای انقلابی و اعدام سریع متهمین به مفاسد مالی.
بسیاری از پاسخها در فضای مجازی به مخالفتم با کمپین «فرزندت کجاست؟» از جنس واکنش جناب شریعتمداری هستند. دوستان، روش غلط را هرکس انجام دهد از بار نادرست بودن آن نمیکاهد. راه و روشهای پوپولیستی در مبارزه با فساد ممکن است دل مردم را خنک نموده و از عصبانیت آنها بکاهد؛ اما هیچچیز را حل نمیکند.
به آیات عظام هم عرض کردم ایکاش بجای اصرار بر اعدام سریع مفسدین بهعنوان راهحل مبارزه با فساد، پرسشهایی ازایندست را مطرح میکردید که چرا در جوامع ما اینقدر مفاسد زیاد شده؟ آیا در جوامع دیگر هم این حجم از فساد وجود دارد؟ جوامع دیگر چه کردند که فساد در آنها بسیار کمتر از جامعه ما هست؟ آیا آنها هم از طریق محاکمات صحرایی،اعدام و داغ و درفش مسئله فساد را حل کردند؟
دوستان،پوپولیسم و راه و روشهای پوپولیستی صرفاً منجر به جلب رضایت خاطر افکار عمومی و در حقیقت همچون مسکن عمل میکنند. نظام مه آفرید امیر خسروی را اعدام، سلطان سکه را بازداشت، شهرام جزایری را دستگیر و دلالان ارز را روانه اوین میسازد تا بهزعم خودش مردم باور کنند که نظام در مبارزه با فساد جدی است؛ اما اگر اینها راهحل میبودند،علیالقاعده بعد از۴۰سال میبایستی مفاسد در جامعهمان دستکم کمتر میشد؛ درحالیکه دقیقاً عکس آن اتفاق افتاده.
ظرف ۴۰سال گذشته چند بار نظام اقدام به برقراری حکومتنظامی در چهارراه استانبول و بگیروببند دلالان ارز نموده؟ ظرف ۴۰ سال گذشته چند بار تعزیرات حکومتی به بهانه مبارزه با احتکار به اموال تجار و شرکتهای خصوصی یورش برده و اموالشان را ضبط کردهاند؟ آیا در کشورهای دیگر هم حکومتهای آنان به انبارها و داراییهای خصوصی به اتهام نگهداری و احتکار کالا دستبرد زده و اموالشان را ضبط و مصادره مینمایند؟