نقش ایل شاهسون بغدادی در دفاع از اشغال ایران در جنگ جهانی اول |ایل شاهسون بغدادی در دوران مشروطه|تاریخ ایل شاهسون بغدادی
نقش ایل شاهسون بغدادی در دفاع از اشغال ایران در جنگ جهانی اول
ایل شاهسون بغدادی در دوران مشروطه
تاریخ ایل شاهسون بغدادی
سال ۱۳۳۲ هجری قمری ،سواران ایل شاهسون بغدادی که نزدیک به سیصد تن بودند تحت فرماندهی و سرکردگی منصورالممالک از کرمانشاه به ساوه مراجعت نمودند ،در این مدت سواران ایل در کرمانشاه به همراه قوای دولتی با یاغیان و سرکشان ان منطقه جنگ و نزاع های بسیاری نمودند ،از ان جمله می توان درگیری با طایفه های کاکاوندها ،گل گور،سنجابی،کلیایی و … را نام برد.
سال ۱۳۱۳ هجری قمری که همزمان با جنگ جهانی اول و امدن قوای روس به ایران جهت پشتیبانی از قوای انگلیس برای تسخیر بغداد است ،قوای امپراتوری روسیه تزاری از ایران ملوک الطویفی که احمد شاه بی لیاقت به دلیل عدم تمرکز قدرت در پایتخت ان را کشوری بی طرف اعلام نموده بود ،با غارت و چپاول ملت ایران و دفاع ایرانیان بی سلاح از مال و ناموس خود ،تا نزدیکی های بغداد پیش می روند .
قوای روس در انجا با نیروهای عثمانی به فرماندهی سپهبد علی حسام پاشا مواجه شده و شکست سختی می خورند و تا قزوین عقب نشینی می نمایند ،نیروهای عثمانی که قوای مردمی بعضی از منطقه های ایران نیز به انها پیوسته بودند در همدان توقف می نماید ،به این علت که هراس داشت از دو طرف میان نیروهای روس و انگلیس در محاصره افتد و قلع و قمع گردد.
پس از فتح بغداد به وسیله قوای انگلیس به سپهبد علی حسام پاشا از مرکز حکومت عثمانی تلگراف می شود که به عقب برگردد ،وی از راه اذربایجان از طریق کردستان به عثمانی عقب نشینی می نماید.
بسیاری از سرای قوای مردمی بعضی از منطقه های ایران از ترس انتقام روس ها با انان تا استامبول می روند و روس ها ایران را تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی در تصرف و قتل و غارت خود داشتند که حکومت امپراتوری تزارها برانداخته شد و بلشویک های کمونیست روسیه به قدرت رسیدند .ارتش روسیه انسجام خود را از دست داد و به ارتش های سفید و سرخ تفکیک شد که سفیدها طرفدار تزار و سرخ ها مدافع بلشویک ها بودند همگی ان ها در سال ۱۳۳۸ هجری قمری (۱۹۲۰ میلادی) به روسیه برگشتند .
ایل شاهسون بغدادی در این سالیان مشغول جنگ و گریز با روس های متجاوز بود .بسیاری از انان را در شبیخون ها و حمله های غافلگیر کننده به هلاکت رساند و از پا دراورد.
از کسانی که به ایشان پیوستند سالار ناصر خلج بود که با دسته ای سوار به قم امدند هم چنین دسته هایی از شاهسون بغدادی و اینانلو به ان جا رسیدند ،نیز نایب حسین کاشانی و پسران و سواران او که در دژ محمد علی خان بودند چون به تنگنا افتاده و راه گریزی نمی داشتند این پیش امد را فرصت شمرده به نام کمک به کوچندگان پیوستند . ظفر نظام همین رفتار را کرد ،نیز چراغعلی خان بختیاری که هماورد نایب و پسرانش بود به نام هم چشمی از کاشان بیرون امده به کوچندگان پیوست .این سه دسته که از راهزنان و دزدان بودند هم دستی شان مایه بدنامی شده و بهانه به دست بدخواهان می داد که به سرزنش و ریشخند برخیزند و این بدتر که اینان کاری نیز نتوانستند و خواهیم دید که ان توانایی که در کار راهزنی و دزدی از خود نشان داده بودند در جنگ با دشمنان کشور نشان ندادند و بدنامی چند ساله از خود دور کردن نتوانستند……
در این هنگام در ساوه نیز جنگ اغازیده بود. از سران کوچندگان میرزا سلیمان خان و سردار کل و چندتن از شناختگان دموکرات و از سران سواره سالار ناصر خلج و نایب حسین و ماشااله خان و ظفر نظام و دیگران این جا بودند ،گذشته از سواران خلج و شاهسون بغدادی و اینانلو دسته ای از ژاندارم در جنگ پا در میان می داشتند ،نیز از شهرها داوطلبان می رسیدند .از اراک اقا نورالدین مجتهد به نام جهاد با یک دسته رسیده بودند .در لالگان نزدیکی ساوه جنگ می رفت و ایرانیان با همه نا ازمودگی و کمی ابزار و پستی تفنگ ها که به اندازه تفنگ های روسی گلوله نمی راند دلیری ها نموده و ایستادگی می کردند و تا چند روز پیروزی از سوی اینان بود.از روسان بسیاری را کشتند و یکی هم از سرکردگان بود،و تفنگ و افزار بسیار از انان گرفتند .این پیروزی چندان بود که روزنامه های بدخواه تهران (چون عصر جدید) هم ان را نوشتند .یک هفته بیش تر جنگ بر پا بود و روز به روز به شماره و ازمودگی ایرانیان می افزود …
چنان که گفتیم کمیته و سران کوچندگان روانه کاشان شدند .از سران سوار نیز نایب حسین و ظفرنظام و چراغعلی خان چون دیگر سودی در هم دستی با کوچندگان ندیدند جدا گردیده و هر یکی با دسته خود به جای دیگری رفتند .اما سالار ناصر و دیگران پیروی از کوچندگان کردند و با انان بودند .این سالار ناصر و خاندانش زیان بسیار دیده اند و روسیان خانه ایشان را تاراج و ویران کرده اند و من نمی دانم اکنون در کجایند ؟ ایا زنده اند ؟ با نه؟…..




