دسته گل لطف اله خان منصور الممالک در روستای کردر|تاریخ ایل شاهسون بغدادی|شاهسون بغدادی در دوران مشروطه
دسته گل لطف اله خان منصور الممالک در روستای کردر
تاریخ ایل شاهسون بغدادی
شاهسون بغدادی در دوران مشروطه
فتح السلطان از ماموریت دستگیری محمد اقا شینگیل لو مراجعت کرد و به صالح اباد رسید. منصور نظام از وی تقاضا می نماید مشکل دعوای روستای (کردر) را حل نماید. ماجرا از این قرار بود که طایفه سولدوز در هنگام ییلاق به قشلاق در حوالی روستای کردر چادر می زنند ،شماری از شتران ان ها به زمین های زراعتی رفته و روستاییان ان ها را توقیف کرده و به روستا می برند .اهالی طایفه سولدوز از منصور نظام کمک می خواهند که دستور بدهد شترها را پس بدهند،طبق معمول پیش از حکم منصور نظام ،پسرش منصور الممالک همراه چند تن به روستای کردر حمله کرده و مبادرت به تیراندازی می نمایند .در این تیراندازی دختر و پسری بی گناه کشته می شوند .اهالی کردر که بسیاری از انان قزاق بوده اند ،از شاهسون ها شکایت می نمایند .از تهران بیست قزاق به فرماندهی افسری جهت رسیدگی به این رویداد مامور می شود .ان ها به صالح اباد می ایند ،منصور نظام دستور می دهد بگویند که وی در خانه نیست .قزاق ها اتراق می نمایند تا این که فتح السلطان می اید .او با پا در میانی و پرداخت هشتصد تو مان بابت خون بهای دو جان باخته ،به قائله خاتمه داده و قزاق ها را روانه می نماید.
از سوی دیگر عبدالعلی خان ماجرای اصغر خان را به وی بازگو می نماید ،فتح السلطان نامه ای به حاج سالار شجاع می نویسد و چنین اغاز می کند که : ای والله ،من برای شما جان فشانی می کنم و با محمد اقا شینگیل لو درگیر می شوم ،شما هم در عوض با پسرعمه بنده اسعدی نظام درگیر می شوید ….
اصغر خان پس از کتک و جریمه به ساوه نزد سالار شجاع می رود ولی حاج سالار به علت نامه فتح السلطان موضوع را تعقیب و پیگیری نمی نماید و به اصغر خان هم امر می کند سکوت اختیار نماید.




