خودکفائی مردم ساوه در زمان قدیم|چگونگی زندگی مردم ساوه در زمان قدیم

خودکفائی مردم ساوه در زمان قدیم|چگونگی زندگی مردم ساوه در زمان قدیم

خودکفائی مردم ساوه در زمان قدیم

چگونگی زندگی مردم ساوه در زمان قدیم

 

 

مردم در ان روزگار تقریبا خودکفا بودند همانگونه که بیان شد یا مالک عمده بودند و گندم و جو تولید می کردند و یا خرده مالک بودند و خود می کاشتند و یا با خوشه چینی نان سالانه خود را تهیه می کردند از لحاظ لبنیات نیز بیشتر مردم در خانه های خود گاو و گوسفند و مرغ و خروس داشتند و بی نیاز از خرید لبنیات بودند .عده ای هم که بیشتر طبقه متوسط جامعه بودند در خانه هاشان دستگاهها و کارگاههای ساده پارچه بافی ،کرباس و چادر شب و چادر زنانه، قالی بافی و گلیم بافی داشتند .نیازمندی های دیگر جون گوشت و قند و شکر و چای و نفت برای روشنایی و بعضی چیزهای کم اهمیت را می خریدند .مردم واقعا صرفه جو بودند و در زندگی از ثروتمند تا فقر قتاعت را از صفات خوب زندگی می دانستند .اگر تکه نانی در زمین مشاهده می کردند ان را بر می داشتند یا می خوردند و یا می بوسیدند و در شکاف دیوار پنهان می کردند و می گفتند برکت خدا نباید پامال شود .در سفره شان تکه نان غیر قابل خوردن دیده نمی شد .سفره تکانی معنی نداشت در هر خانه ای تنور بود و هر خانواده هفته یا ده روزی یک بار در منزل خود نان می پخت و بعضی ها هم که در خانه تنور نداشتند از تنور همسایه استفاده می کردند .همسایگان کمال همکاری را در هر زمینه با یکدیگر داشتند.

با اینکه گندم ساوه چندان مرغوب نبود اما نانوایان خانگی در پختن نان بسیار دقت می کردند .در خانه ها یخچال و کولر و بخاری وجود نداشت .اسم یخچال برقی و کولر را نشنیده بودند .خانه های توانگران که نسبتا مجلل بود بادگیر داشت تعداد بادگیرها از کوچک و بزرگ بیش از بیست بادگیر نبود .

فقرا نان جو می خوردند و چون توانایی مالی برای نگهداری گاو و گوسفند نداشتند تعدادی مرغ داشتند که تخم انها را می فروختند و یا مصرف می کردند .خوردن گوشت مرغ معمول نبود حتی در میان توانگران .در تمام شهر سه چهار قصابی بود و سه نانوایی .قصابی ها متعلق به (شاهرخی ها) و نانوایی ها که سه باب سنگکی بود به برادران بشیری (سید علی،سید جواد،سید اصغر)تعلق داشت .به نان سنگک (نون بازار) می گفتند.رشته نقش مهمی در غذای ان زمان مثل انواع اش،دم لمه،دم پختک و غذاهای دیگر داشت.به جای برنج از رشته استفاده می شد.

سالی یک مرتبه در مهر ماه زنی که در بریدن رشته تخصص داشت و به او (رشته هانجین ) می گفتیم به خانه ها می رفت .از وقت مناجات با همکاری زن صاحب خانه به کار رشته بری مشغول می شد و رشته های بریده را روی رژه(ریسمانی که دو طرف ان را به دیوار کوبیده بودند )می ریختند تا خشک شود .پس از خشک شدن از روی رژه بر می داشتند و در جایی مخصوص نگاهداری می کردند و تا یک سال از ان استفاده می کردند .مصرف گوشت کم بود خانواده های متوسط روزی (۲/۵ سیر) ان هم گوشت با چربی زیاد و ثروتمندان که تعدادشان در ساوه زیاد نبود (پنج سیر یا کمی بیشتر)مصرف گوشت داشتند .قصابی ها و نانوایی ها در میدان و بازار بود .مردم از خرید نان اکراه داشتند و می گفتند هر کس باید خودش ارد تهیه کند و نان بپزد.