نادر وایل شاهسون بغدادی |نادر وایل شاهسون بغدادی نادر میجنگد میتازد
نادر وایل شاهسون بغدادی نادر میجنگد میتازد
نادر میتازد میجنگد آوازه اش ازمرزهای بهم ریخته ایران می گذرد ازبغداد وتبریز هم عبور میکند و تاکاخهای پادشاهان عثمانی نفوذ مینماید. شر افغانها برکنده میگردد واکنون نادر همچون شیری قصدعثمانی دارد ودراصفهان به استراحت چندروزه میپردازد تا آرامش پیش از طوفان را بازیافته و مقدمات حمله بعدی را فراهم نماید .
از طرفی کاروانی بی بار فقط با تنی چند از راه بصره و اهواز به سوی اصفهان در حرکت است،
تا در انجا محرمانه به خدمت نادر پر اوازه برسند ،انان کیستند؟چندین تن از ریش سفیدان طایفه (دوگر)از بخش (آرخلو)ایل شاهسون بغدادی به چهذقصد به دیدار نادر شتافته اند؟
چنین میگویند :
ای نادر پسر شمشیر ،ما از بغداد امده ایم و از ریش سفیدان ایل شاهسون بغدادی و ایرانی و از شاهسونهای عباسی هستیم ،زمانی است که خانی به نام قاسمعلی خان که دارای شجاعت،شهامت و تهور کافی است،برما حکومت میراند.بدون جنگ به احمد پاشا عثمانی اجازه پیش روی داده و با او پیمان برادری منعقد نمود،از این رو از روزگاران اولیه حکومتش برما،ظلم و جور روا داشته و باج و خراج گزاف از ما میگیرد ،بدون توجه هر انچه را که خود بخواهد فرمان میراند ،همگی از دستش بی پیشگاه شما پناه اورده ایم ،وتقاضا داریم وی را به جزای اعمالش برسانید
نادر با افسوس سری تکان داد و گفت
همان گونه که اطلاع دارید هنوز ملایر و توسیرکان دردست عثمانی است اکنون کو تا بغداد؟
ولی چنانچه روزی به بغداد و این ایل دست یابم به شما قول میدهم که شر ان خان را از سرتان کم کنیم ،
کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون