نادر و تفال حاف درحمله به عثمانی در تبریز یا بغداد

نادر و تفال حاف درحمله به عثمانی در تبریز یا بغداد

نادر و تفال حافظ درحمله به عثمانیان در تبریز یا بغداد

نادر شاه و ایل شاهسون

نادرچون اسب شطرنج درعرصه پیکار میپرد و در کرمانشاه برای یورش به بغداد اردو میزند.هنوز اذربایجان دردست عثمانیان بود وتبریز شهر مهم ایران دراشغال عثمانی

نادر مردد گشت و دودل شد  بغداد یا تبریز  نخست قصد کدام کنم

کدام یک زودتر تسخیر پذیر است  کدام بااهمیتتر است نمیتوانست تصمیم بگیرد  تدبیر و اندیشه اش رو به هر سو دارد و سیاق سپاهش چنان نیست که در دو جبهه بجنگد و از جنگ پیروز دراید متفکر و اندیشناک میگردد

پسر شمشیر به شراب عرفانی پاک شیراز عشقی وافر و ایمانی راسخ داشت چون ان را نشانی  از اب کوثر و حهفظ را متولی  و دیوانش را خم ان شراب میدانست

دیوان را گشود و غزلی را میرزا مهدی خان زمزمه نمود نادر جهید و دستور حرکت صادر نمود با تصمیمی قاتع و راسخ شمال را نشان داد یادی از تبریز نمود نادر قشون عثمانی جبهه درهم ریخته غرب را دربغداد رها کرد و به سوی تبریز روان شد  دیوان حافظ در ان لحظه تاریخی به نادر الهام بخشید تا باور کند که میتواند تصمیم بگیرد

ان غزل چنین بود

اگرچه باده فرح بخش و باد گل بیز است

به بانگ چنگ مخور می که محسب تیز است

صراحی ای و حریفی گرت چنگ افتد

به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است

در ان لحظه تاریخی دیوان حافظ  شک و دودلی نادر را برطرف ساخت و ایمان واقعی درراه حق را به او الهام بخشید

تبریز هدف نادر برای کسب ازادی شد  حمله کرد و فتح نمود  اکنون نوبت بغداد بود بدون تردید ازتبریز به بغداد سرازیر گردید

احمد پاشای زخم جنگ خورده دیگر تنها نبود  توپال پاشا با قشونی در حدود یکصد هزار نفر به یاری او شتافت  و بر زخم احمد پاشای شکست خورده درمان گذاشت

نادر درسال ۱۱۴۵ هجری قمری به بغداد حمله کرد از توپال پاشا و احمد پاشا شکست خورد  از عموم مردم همدان کمک خواست  نادر پسر شمشیر با کمک مردم سپاهی تازه نفس تدارک دید تا دگر بار  به جنگ توپال پاشا و احمد پاشا برود

برگرفته از کتاب تاریخ ایل شاهسون