قاراقان یا خرقان

قاراقان یا خرقان

قاراقان

قاراقان (خرقان) منطقه‌ی وسیع و یکپارچه‌ای است که بین استانهای همدان، زنجان، مرکزی و قزوین گسترش یافته است. در گذشته سرزمين قاراقان به سه بلوک قاراقان افشار، قاراقان بكيشلی و قاراقان قوتلو تقسيم می‌شده است.
امروز بخشی از آن که در شهرستان رزن استان همدان قرار دارد «دهستان خرقان» نام دارد و بخشی از آن که در استان قزوین قرار دارد به دو قسمت تقسیم شده که «قاراقان شرقی» و «قاراقان غربی» است و بخشی از آن که در شهرستان ساوه استان مرکزی قرار دارد «بخش خرقان» نامیده می‌شود.
در دهه ۶۰ نزدیک به هفتاد روستا از روستاهای قاراقان قزوین ضمیمه استان همدان شد که از آن روستاها می‌توان به آرپادره، ساریچلو، چپقلو و … اشاره کرد.
همچنین تعدادی از روستاهایی که قاراقانی هستند در استان زنجان قرار دارند.
سرزمین قاراقان در مجموع ناحیه‌ای است کوهستانی که دو سلسله جبال معروف آن یکی «قاراقان داغ» در حد فاصل قاراقان و دهستان درجزین و خلجستان ساوه و دیگری رامند میان قاراقان و رامند و دهستان زهرا قرار دارند. سلسله قاراقان داغ در طول منطقه‌ای که در داخل آن واقع است در هر محل به نامی خوانده می‌شود. دو گردنه معروف این سلسله کوه یکی «سلطان بولاق» و دیگری «آوا» یا «آوج» نام دارد. در گذشته کوههای قاراقان ییلاق ایلات تورک شاهسون بغدادی بوده است.
قاراقان در قسمت جنوب غربی قزوین و از شمال به دهستان دودانگه، نواحی افشاریه، زهرا، از شرق به دهستان خلجستان شهرستان ساوه، از جنوب قسمتی به دهستان درجزین استان همدان و از مغرب به ناحیه خمسه زنجان محصور است.
آوج و آبگرم از شهرهای مهم قاراقان قزوین و مامونیه، زاویه، رازقان و پرندک از شهرهای مهم قاراقان ساوه بشمار می‌روند.

کاوش‌های تپه‌های باستانی، نشانه‌های تمدن بشری در این سرزمین را تا بیش از ۹۰۰۰ سال پیش آشکار می‌سازند. همچنین آثار درخشان معماری تورکی اسلامی در کنار طبیعت متنوع و افسونگر منطقه، آیینه‌ای از فرهنگ و تمدن کهن را در پیش روی بیننده می‌نهد.

مردم قاراقان تورک بوده و به زبان تورکی تکلم می‌کنند که از گروه زبان تورکی اوغوز و شاخه‌ی مرکزی آن می‌باشد و تقریباً هر روستا دارای لهجه خاص خود است.

«قاراقان» کلمه‌ای تورکی و به معانی زیر است که هیچکدام قطعیت کامل و علت نامگذاری نیستند و فقط یادآوری احتمالات است :

۱. نوعی از درخت و یا بوته، اقاقی، گل ابریشم. بنا به کاشغری نوعی درخت کوهستانی، بوته بیشه. فرمهای گوناگون آن به صورتهای قاراقان، قاراقانا، کاراگان، قاراغان، خاراغان آمده است.
۲. به معنی رود کوچک و یا باریکه آب کوهستانی.
۳. قاراقان و یا قاراخان نام و لقب برخی شخصیتهای تاریخی و اسطوره‌ای تورک بوده است، از جمله لقب پدر اوغوزخان؛ لقب یکی از چهار فرزند چنگیزخان؛ نام خانی مشهور از اویراتها و …
۴. در تاریخ سیاسی و اجتماعی تورک، قاراخان به عنوان لقب و رتبه‌ای دولتی و ندرتاً به معنی بزرگ قوم بکار رفته است. در نظام دولتی تورک، قاراخان مقام بلندپایه‌ای بوده است که دارنده آن از طبقات پایین جامعه به حاکمیت رسیده باشد.
۵. «قاراخان» در میتولوژی تورک، به معنی خدای خدایان و معادل زیوس یونانیان است.

در سالهای گذشته نام تعدادی از روستاها تغییر یافته و یا در گویش محلی به نامهای دیگری خوانده میشوند که از آن جمله می‌توان به نامهای زیر اشاره کرد:

آوا : آوج
کولونگون : کلنجین
ایلدیرئیین : ائلدره جین
علی بولاغی : چشمه علی
سیمس آباد : ارتش آباد
گؤی زمی : گاو زمین
سیدآوا : سعیدآباد
گاویک: شهید آباد
هارایین : هرآیین
ساران : ساغران سفلی
یئنگی کند : ساغران علیا
ماداوا : طبلشکین
خرخره : اسماعیل آباد
داخیرئیین : داخرجین
کؤکه : کوکج
نیریگ : نیریج
کامیش گون : کامیشگان
آلچان : آروچان
چونه : چوبینه
استه‌لک : استلج
پریسوانا : پرسبانج
کیسسئیین : کیسه جین
قیرخ قیزلار : چهل دختر
قورتلار قالاسی : قلعه کرد
قهوه : قهوج
قمیشلی : قمشلو
بایین : بادجین
بی‌یوو : بی آب
شوروو : شور آب
بئش تیان : بهشتیان
علی آوا : علی آباد
سرولی: حسین آباد
ماهمود آوا :محمود آباد
گند آهو یا کند آهو :دشت آهو
لقمگیر : لجامگیر
گوموش تپه:خروسدره
بایون:بادقین
یل کورپو :دانک
استلک:استلج
قاراداش:نصرت آباد