شعر اشک تمساح از سید مصطفی بشیری
دل افسرده ریش از هرچه ریش است
وز آن گرگی که در پوشاک میش است
دل مردم به دست اورد باید
اگر آخوند باشد یا کشیش است
برایت نوش آرد گر که زنبور
مواظب باش چون همراه نیش است
مریز از دیده بی خود اشک تمساح
به قول کودکان این اشک جیش است
دیار کوروش و زرتشت و بابک
ذلیل ازشیشه و بنگ و حشیش است
به سیما نیست چون برنامه ی خوب
به روی پشت بام شهر دیش است
به همراه نواهای شب اویز
بشیری نغمعه خوان شعر خویش است