
شعر در میلاد مسعود مولای متقیان در دیوان قاضی اسدی
در میلاد مسعود مولای متقیان
جهان پیر در امشب دوباره برنا شد بیار باده وحدت که دور صهبا شد
زیمن مقدم مولا حریم کعبه کنون ببین که جلوه گه ماه عالم اراشد
از اسمان و زمین بانگ یاعلی برخواست پی نظاره میلاد اومسیحا شد
ذخیره ابدی را خدای لم یزلی به نام نامی وجه اللهی مسما شد
شب ولادت آن باب هفت و چار امشب نشاط و شوق به رضوان و حور و طوبی شد
ز مولدش نه همین کعبه را شرف بخشید که عشق و مهر علی رازدار دلها شد
فروغ چهره او نور را کند تفسیر حدیث لعل لبش رایت فتحنا شد
نزول خیل ملاک را نگر به شوق و شعف برای تهنیت فاطمه مهیا شد
کلید حل معما بود ولای علی که ذکر ناد علی حل این معما شد
کنون ز دیده ما پرده حجاب افکن مرا ز روز ازل از تو این تمنا شد
مرا به مهر تو عمری گذشت یا مولا تمام روز و شبم در ره تولا شد
به روز حشر پناهی به جز تو نیست مرا اگر غلامی قاضی ز لطف امضا شد