
مولودیه مولای متقیان ع از دیوان قاضی اسدی
مولودیه مولای متقیان
تو سن طبعم ربود از کف مرا اکنون مهار بار دیگر شد برون از دست عنان و اختیار
ماه مهر و از سر مهر و وفا گردید یار تا نوا خوانی کند بلبل صفت لیل ونهار
بهر مدحت خوانی حیدرشه دلدل سوار
میکنم بلبل صفت با صد ترنم روز و شب وصف آن ماهی که طالع گشت در ماه رجب
جلوه گر گردید اندر کعبه از انوار رب سیزده گردید در این ماه سعد از ان سبب
چون که باشد روز مولود عزیز کردگار
گشت ظاهر نور حق در کعبه هردم قدسیان در هبوط آیند بهر تهنیت از آسمان
چونکه خورشید امامت شد هویدا و عیان فخر دارد فاطمه بنت اسد بر انس و جان
گشته مشتق نام مولودش ز نام کردگار
از قدوم و مولدش دنیا بهشت عنبرین ظاهر از نور رخش انا فتحنا را ببین
قوت قلب پیمبر مرشد روح الامین آنکه در وصفش خدا فرمود از روی یقین
لافتی الا علی لا سیف الاذوالفقار
یکشبی از جان گذشت و جای در بستر گرفت در شب معراج از پیغمبر انگشتر گرفت
هم به بازوی یداللهی به مهد اژدر گرفت هرکه بی مهر ولایش دل ز گیتی برگرفت
روز رستاخیز گردد از پیمبر شرمسار
در کجا بودی به ظاهر یا علی در روزتف داشت در آندم حسین قنداقه اصغربه کف
بهر استسقا طفلش رفت شاه لوکشف ناوک پیکان به حلقومش اصابت شد ز صف
هم ز تیر حرمله مقتول آن طفل صغار
یا امیر المومنین لی مقتدای انس و جان گوشه چشمی ز راه مهر بر رزمندگان
بهر پیروزی آنان حق خلاق جهان هست این ز آمال قاضی تا ز تقدیر زمان
بر غلامی سر کویت نماید افتخار