دیوان قاضی اسدی در تولد حضرت خاتم النبیین ص
باز آمد فصل ما را نو بهار از فروغ ماه روشن شام تار
با صفا گردیده دل چون روی یار در صدف دردانه ای امد ببار
رایت اسلامش از الله شد
ساقیا اندر صراحی ریزمی مطربا بنواز اهنگی زنی
یک زمان در شور بنما راه طی چونکه آهنگ عراق آید ز پی
پرده در صورت حجاز همراه شد
شد ربیع و برگشا این بال و پر پرچم اسلام آمد جلوه گر
گشته مولود شه با زیب و فر خواهم اینک از خدای دادگر
طبع من بیدار و بخت اگاه شد
شد ندا از عرش حق بر قدسیان در هبوط آیند با کر و بیان
نور خورشید نبوت شد عیان پرچم توحید از وی جاودان
دفترش از تاج بسم الله شد
آنکه ذاتش مظهر سبحان بود نور حق از چهره اش تابان بود
جبرییلش خادم و دربان بود و انکه در معراج حق مهمان بود
آن لعمرک تاج وجه الله شد
سر نگون اصنام در روی زمین طاق کسری را شده منشق جبین
ساوه را دریاچه خشک از ما وطین فارس را آتشکده خاموش بین
جلوه گر نور رسول الله شد
گو به موسی بین کنون وجه لقا هم به عیسی شد عیان نور و ضیا
نور خورشید حقیقت از وفا یوسف ار دید آنجمال دلربا
یکدم ازشرمندگی در چاه شد
غنچه لعل لبش آب حیات غمزه چشمان مسحورش برات
هر دو ابرویش کلید معجزات چن زیزدان بر محمد شد صلاه
با پیام و با سلام همراه شد
آنکه باشد مظهر انوار حق و انکه باشد محرم اسرار حق
هم حبیب حق شد و هم یار حق دین وی حق است و او دیندار حق
پرده دار و محرم درگاه شد
هرکه خواهد حاجت و از آن ذوالعطا روز محشر ایمن از قهر خدا
از مقام حضرتش داریم ما انتظار رحمت بی منتهی
گرکه قاضی را دلیل راه شد
