بابا ناچار آغلاما گونوی گئچر آغلاما

بابا ناچار آغلاما گونوی گئچر آغلاما

اشعار فولکلور ایل شاهسون بغدادی ….

هنگامی به سختی می افتد یا کسی را در سختی و عسرت می بیند می داند آنکه مشکل را برطرف می کند خداوند است

بابا ناچار آغلاما
گونوی گئچر آغلاما
دوگونو سالان آللاه
اوزو آچار آغلاما

پدربزرگ ( بابا در ترکی شاهسونی به پدر بزرگ اطلاق میشود ) از روی ناچاری و گرفتاری گریه نکن
چرا که روزگار در حال گذر است
خدایی که ( جهت امتحان ) به کارها گره می اندازد
خودش هم آن را باز می کند.

زمانی که در تلاطم روزگار به سختی می افتد و به خاطر پیش نرفتن کارش و پیشرفت خودش مورد شماتت اطرافیان واقع میشود چنین می گوید:

آپاردی چایلار منی
هفته لر آیلار منی
منیم دوواریم آلچاخ
هر گلن داشلار منی

رودخانه ها مرا با خود بردند ( به سختی افتادم )
عمرم در این گذر می گذرد ( بدون آنکه بتوانم کاری انجام دهم )
چون دیوارم کوتاه است
هر کس رد میشود و مرا با سنگ می زند ( شماتت می کند )