شعراز سیدمصطفی بشیری|شعرکارسازی|شاعران ساوه
بساط ما بساط عشقبازی است که هر کار دگر دیدیم بازی است
به راه عشق مردن پیشه ی ما است نه کار بوعلی نه کار رازی است
خریداریم ناز نیکوان را ازآن رومشرب ما بی نیازی است
زمین افتاده دست ماهرویان که کار این قبیله ترکتازی است
علی جان کار ما یکسر خراب است ولی کار شما هم کارسازس است
به هرآیین ومذهب گر ببینی
بشیری کارشان انسان نوازی است