چرا پمپئو با مسیح علینژاد دیدار کرد؟

چرا پمپئو با مسیح علینژاد دیدار کرد؟

چرا پمپئو با مسیح علینژاد دیدار کرد؟

متن مهمان. نویسنده خانم دلشاد امامی

در تحلیل دیدار مسیح علینژاد با وزیر امور خارجه‌ی دولت ترامپ، پمپئو، نباید فراموش کرد که دستگاه سیاست خارجه‌ی آمریکا برای پیش‌برد اهدافش در جنگ نرم، در سال‌های اخیر به فعالین رسانه‌ای، خصوصا فعالین حقوق بشر و سلبریتی‌های اینستاگرام و توییتر در نقش «شاهدان بومی» بسیار وابسته بوده است. و از این جهت دیدار پمپئو با علینژاد به معنی به رسمیت شناخته شدن علینژاد «در انظار عمومی» از طرف «دولت ترامپ» به عنوان یک شاهد بومی، و آغاز همکاری نزدیک‌تر با او به عنوان یک سلبریتی رسانه‌ای است.

مسیح علی‌نژاد بر نقش خودش در مقام یک شاهد بومی بسیار تاکید میکند. او به تازگی سرگذشت نامه‌ای چاپ کرده که دقیقا کارکردش پررنگ کردن چهره اصیل ایرانی و بومی و حتی گذشته مذهبی خود و خانواده‌‌‌اش است. اما با این حال این تمام کارکرد مسیح علی نژاد نیست. بلکه علینژاد همزمان یک سلبریتی رسانه‌ای است که با استفاده از ویدیو‌های ارسالی زنان معمولی و فعالین حجاب در ایران، از آن‌ها نیز برای استفاده‌ی دولت آمریکا، شاهدانی بومی ساخته که روزانه از «نقض حقوق بشر» در ایران، یکی از دلایل نام برده شده توسط شخص پمپئو برای فشارهای اقتصاد علیه ایران، ویدیو تهیه می کنند. از این شاهدان بومی تولید شده در کارخانه ی شاهد-بومی-سازی مسیح علی‌نژاد (صفحه‌ی اینستاگرامش) حالا بعضی‌شان از ایران خارج شده‌اند، و حتی یکی‌شان به سرعت به کانادا و به پارلمان کانادا رسیده و از نقض حقوق بشر گفته و شخصا و حضوراً از دولت کانادا تقاضای تحریم کرده است.

همینطور نباید از یاد برد خود مسیح علینژاد هم بخش مهمی از شهرت و درآمدش را از طریق نشست و برخاست‌ با سیاست‌مداران آمریکایی و از طریق پوششی که این سال‌ها توسط صدای آمریکا (برنامه‌ی هفتگی تبلت) و حضور مستمر در تلویزیون من و تو گرفته، به دست آورده است.

حالا شرایط طوری چیده شده است که قرار است ما بپذیریم که «علینژاد اکنون شخصیتی شایسته‌ی همکاری مستقل با دولت آمریکاست». طوری چیده شده که قرار است ما سوال نکنیم که چگونه علینژاد از دولت ترامپ برای نجات زنان ایران کمک میخواهد در حالیکه در همین آمریکا این دولت، به عنوان دولتی یکی از ضدزن ترین دولتهای تاریخ آمریکا شناخته میشود و در همین دو سال اخیر اعتراضات فراوانی علیه این دولت توسط جنبش زنان آمریکا سازماندهی شده‌است. و باز هم با دوپینگ رسانه‌ای، قرار است ما یادمان برود که علینژاد از مارک پمپئویی برای برافراشتن پرچم حقوق بشر در ایران کمک میخواهد که پس از قتل خاشقچی به ملاقات دوستانه با شاهزاده بن سلمان شتافته بود. واضح ا‌ست که علینژاد نه برای حقوق بشر یا حقوق زنان، که برای بیش‌تر شدن سهمش از امکاناتی که نهاد‌های دولتی آمریکا به جنگ نرم علیه ایران اختصاص داده‌اند، تلاش می کند و رزومه‌ی خودش را برای دولت‌های غیر آمریکایی مخالف ایران در منطقه نیز پربارتر می‌کند.

در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸، گزارش سالیانه از کارکرد رسانه‌هایی که با بودجه‌ی دولت آمریکا و در جهت پیش‌برد اهداف سیاست خارجه ی این دولت، فعالیت می‌کنند، تهیه و ارائه شد (تا میزان تاثیر گذاری این رسانه‌ها با توجه به بودجه‌های اختصاص داده شده، ارزیابی شود) که در آن گفته شده بود: « توسعه‌ای برای برنامه‌های فارسی زبان ترتیب داده شده که در اوایل سال ۲۰۱۹ راه اندازی خواهد شد – اولین قدم در برنامه‌ی چند ساله برای ساخت شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای و شبکه‌ی دیجیتال (صدای آمریکا ۳۶۵) است که هدفش مقابله با تلاش‌های رژیم ایران در اطلاع رسانی غلط و همینطور تسهیل تلاش‌های ایالات متحده برای صحبت مستقیم با مردم ایران در دوران چرخشی (پیووتال) روابط ایران و آمریکاست. صدای آمریکا این پروژه را با همکاری رادیو فردا رهبری خواهد کرد.» * شاید این تلویزیون ۲۴ ساعته و امکاناتی که برای اشتغال روزنامه‌نگاران و فعالین سیاسی مقیم آمریکای شمالی فراهم خواهد آورد، بخشی از دلیل ملاقات (نسبتا پر هزینه در افکار عمومی) مسیح علینژاد با پمپئو باشد.

به طور خلاصه ، معامله به این ترتیب است : شهرت و فرصت رسانه‌ای بیش‌تر برای مسیح علینژاد و معرفی او به عنوان شخصیت قابل مذاکره‌ی مستقیم (حتی کمی جلو‌تر از رضا پهلوی)، و در مقابل، واریز شدن ویدیوهایی که توسط شاهدان بومی از ایران به علینژاد فرستاده می‌شوند، به حساب دولت ترامپ و کاربرد آن‌ها در توجیه تحریم علیه ایران.