
مراسم چووشی=چاوشی خوانی در ساوه در زمان قدیم|نویسنده احمد نعمتی
مراسم چووشی=چاوشی خوانی در ساوه در زمان قدیم
نویسنده احمد نعمتی
در قدیم رسم بود هر گاه کسی می خواست به زیارت کربلا و مشهد مشرف شود ابتدا دیوار منزلش را از سمت کوچه سفید می کرد و این نشانه ای بود که وی به زودی عازم زیارت خواهد شد روز حرکت یک نفر چاووش را خبر می کردند که بیاید و چاووشی کند.
چاووش پیشاپیش جمعیت حرکت می کرد جمعیت علاقه مند پشت سرش به راه می افتادند چاووش از کوچه و بازار شهر عبور می کرد و اشعاری در مدح ائمه اطهار علیهم السلام می خواند و گاهی چاووش سوار بر اسب می شد و مردم پشت سرش می رفتند و با زائران خداحافظی می کردند و به انان التماس دعا می گفتند و از این که سعادت زیارت نصیب ان زائران شده غبطه می خوردند می گریستند و از خدا می خواستند این سعادت نصیب انان نیز بشود.
این مراسم در مردم شور و حالی ایجاد می کرد و همه ی شهر اگاه می شدند که چه کسانی به کربلای معلا و یا به مشهد مقدس مشرف خواهند شد.
در گذشته ی دورتر که مردم با چهار پا به زیارت مشهد مشرف می شدند مسافرت سه ماه طول می کشید که دو ماه ان صرف رفت و بازگشت می شد و یک ماه هم در مشهد در جوار حضرت رضا (ع) می ماندند .
هنگام بازگشت زائران به ساوه خویشان و اشنایان تا چند کیلومتری خارج از شهر گاهی تا طراز ناهید به پیشواز می رفتند و به همان ترتیب که رفته بودند باز می گشتند یعنی چاووش اشعاری به مناسبت بازگشت زائران می خواند و مردم به استقبال می رفتند و به انان زیارت قبول می گفتند .خویشان نزدیک پیش پایشان گوسفند ذبح می کردند و انان را با سلام و صلوات به منزلشان می رساندند سپس دیدار از زائران اغاز می شد مردم دسته دسته به دیدارشان می رفتند .
این زیارت ها برای مردم خیلی کم اتفاق می افتاد زیرا برای بیشتر مردم از لحاظ مالی مشکل و از جهت جسمی نیز طاقت فرسا بود که بتوانند دو ماه مدت رفت و بازگشت مسافرت را تحمل کنند بنابراین زیارت رفتن اهمیت بسیار داشت و برای خانواده ها تاریخ می شد . مثلا می گفتند(اون سالی کی مش ممد برفت مشد من این بغچه را بخردم)یعنی در ان سال که مشهدی محمد به مشهد رفت من این باغچه را خریدم.
چووشان (چاووشان) ساوه تا نیم قرن پیش این شادروانان بودند.
۱-سید محمود موسوی زاده ۲-سید شاهرخ شاهرخی ۳-میرزا حسین مداح
در زیارت چاووشان مقدمتا این اشعار را با صوت خوش می خواندند و سپس به قصاید مدحیه می پرداختند.
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند ارزوی کربلا
……………………………………………………….
ز تربت شهدا بوی سیب می اید ز طوس بوی رضای غریب می اید
این رسم نیکو هم در ساوه بود که هر کس مسافر هر جا بود قران روی سرش می گرفتند و او را از زیر قران عبور می دادند و پشت سرش اب می پاشیدند و دعا بدرقه ی راهش می کردند و مسافر را انقدر با نگاه تعقیب می کردند که از نظرها محو شود.