
آموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه|آموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم
آموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه
آموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم
اَتِر= فال بد، مثلا می گویند(اَتر ، ها می زنی) یعنی : فال بد می زنی؟
اَخمالو= اخم الود. اَخمینه = اخمو.
اِخی= موجودی خیالی برای ترساندن کودکان .مثال= میگم اِخی ببرتا= میگم اخی ببردت.
اُرسی دوزی = کفشدوزک ، حشره معروف
اَرغه = زیرک ، رند
اِز = اَز، حرف اضافی گاهی معنی مالکیت می دهد .مثال : این کتاب از منه = این کتاب از من است.
اِز جلد خود در امدن = تغییر شخصیت دادن،با پول و مقام خود را گم کردن. مثال = فلانی از جلدش در امدیه . یعنی تغییر شخصیت داده و خود را نمی شناسد.
اِزدم = همه ، بی استثنا . مثال: اِزدم بیایید=همگی بیایید، معنی در هم نیز می دهد = مخلوط
اِسبر= قسمت جلو و عقب اتاق های قدیمی که تقریبانیم دایره ومعمولا با خشت یا اجر تیغه شده است این واژه در واقع همان اِسپر=سپر است
اِسبره=تخته ای که بین بیل و دسته بیل نصب می کنند و هنگام بیل زدن پا روی ان می گذارند ،اِسبره ظاهرا همان (اِسبر) است که معنی سپر می دهد زیرا این تخته مانند سپر حایل و مانع است بین پا و اهن هنگام بیل زدن.
اِسفندوره = اسپند،اسفند.دانه های ریز سیاه در گیاهی خودرو که برای دفع چشم زخم در اتش می ریزند.
اَستل یا (اَسدل) = استخر شنا.
اِسکنه = یکی از اقسام پیوند درختی .
اِسکووه = بر اثر شدت گریه به هق و هق افتادن ،مخصوصا (کودک).(فرهنگ معین در لغت هق و هق)
اَسنا = عطسه زدن اِسیو = آسیاب
اِشکلی = اشکلک،تکه چوبی به اندازه یک مداد و ضخیم تر از ان که دو لنگه بار را به هم متصل می کند.
اَخمینه = اَخم الود ، ترشرو
اِکو ،اِکویه = هر دو به معنی کجاست؟
اِلکو = چوب کوتاهی مانند دسته ی کلنگ که هنگام رخت شستن به رخت می کوبند .