
شعر در مدح علمدار کربلا|شعر در وصف علمدار کربلا از استاد ابوالفضل قاضی اسدی
شعر در مدح علمدار کربلا
شعر در وصف علمدار کربلا از استاد ابوالفضل قاضی اسدی
تشنه لب اندر کنار اب فراتم تا رسد از دست دوست اب حیاتم
محرم عشقم به راه کعبه مقصود تا به منا ره دهند از عرفاتم
نیست مرا بیم غرقه دریم و طوفان فلک حسینی مراست راه نجاتم
گر به ره اوست کردم هدیه سر و دست عرش برین مفتخر شد از حسناتم
لیک کنم شرم از خیام حسینم خجلت طفلان بوده صیر و ثباتم
شاه و رخ مات من در این دم اخر رویت دیدار اوست تازه براتم
از فرس افتادم ار به عرصه میدان شاه نظر می کند به این رخ ماتم
در دل قاضی است مهر زاده زهرا خوف ندارم اگر من از عرصاتم