شعراز سیدمصطفی بشیری|شعر نمک عشق|شاعران ساوه
شاعر سید مصطفی بشیری
شعر نمک عشق
پشه از همهمه ی باد بدش می آید گوش حساس ز فریاد بدش می آید
آن که چرخی زده در خاک اروپا روزی دگر از مملکت چاد بدش می آید
فرد خودبین که شده عاشق آیینه ی خود از یکی گشتن افراد بدش می آید
گل وپروانه وبلبل همه پژمرده شدند آدم از این همه بیداد بدش می آید
<آب را گل مکن> این قدر تو ای ماهی گیر به خدا ماهی آزاد بدش کی آید
طبق قانون تفنگ وتن سوراخ غزال صید مجروح ز صیاد بدش می آید
نمک عشق تهی شد ز نمکدان سخن هرکه از هم سخن شاد بدش می آید
می زند آن که کلنگ از پی عمران به زمین او خود از خانه ی آباد بدش می آید
گویش ساوه چه زیباست بشیری.آرام
شحنه از صحبت آزاد بدش می آید