شعراز سیدمصطفی بشیری|شعر عیدی و حقوق|شاعران ساوه
شاعر سیدمصطفی بشیری
شعر عیدی و حقوق
آن که دارد در شکار دل نبوغ می کند چون بچه ی مردم شلوغ
یار من عشوه های دلنشین کم کمک برگردنم افکنده یوغ
این که تشخیص صلاحیت کنند عقل ما چون نیست در حد بلوغ
باشد آقاجان سلایق مختلف این خورد نوشابه ان یک نیر دوغ
گفت سال نو تورم کم شود در جوابش گفتم این هم یک دروغ
عشق انسان درد عصیان اعتراض خوانده ام در شعر سیمین وفروغ
<غ> هایم شد تمام اینجا دگر <ق>ها را می گذارم توی بوق
بااجازه از بزرگان گروه باید از عیدی بگویم باحقوق
باز مثل پارسال امسال هم عیدی فرهنگیان شد چند چوق
می شود عیدی به فوریت تمام طی کنم بازار اگرتا چارسوق
یاد ایام جوانی را بشیر
می پرم از این طرف آن سوی جوق