شعر گردش در بهشت تا راهنما تا ۳۵- از کتاب کنارنگ پارس

گردش بهشت در راهنما

بیاویخته از شاخ بار گران

فکنده همی سایه بر عبهران

چودیدارم افتاد بر ایوان و گاه

بدیدم دوان تخت در خورد شاه

یکی لعل ودر بود رخشان گهر

ز یاقوت مرجان و عاج آن دگر

چو رخ بر نمودم به بالای در

به در بر بریدم یکی فروهر

نگاریده دین دبیره بر آن

یکی راه باشد به اندر جهان

کجا ره که ایرانی ذاست کیش

نوشته هماره به کردار خویش

به بر رفته آن پرده پرنیان

نمایان شده شیدومه در میان

برون شد همیدون ز پر مایه در

دو افراشته بالا دوان مایه ور

یکی لخت کوهی چو دستان سام

تنی پر توان و رخش شید فام

ندیدست دو بیننده روزگار

نه افریده است این چنین کردگار