اموزش واژه ها و اصطلاحات در گویش ساوه|اموزش لغات در گویش ساوه در زمان قدیم

اموزش واژه ها و اصطلاحات در گویش ساوه|اموزش لغات در گویش ساوه در زمان قدیم

اموزش واژه ها و اصطلاحات در گویش ساوه

اموزش لغات در گویش ساوه در زمان قدیم

 

اُتو سور کو ، ها کوفتن = کار بیهوده انجام دادن . معنی (سورکو) و ( هاکوفتن) خواهد امد.(این مصدر مرکب) معنی کنایه دارد.

اِور = ابر. اِور و دود = یعنی ،اسمان ابری .مثال:(هوا اِور و دوده)

اُورده= اب پاشیده ،خیس،اب زده . و یک معنی کنایی(کنایه ای ) هم دارد و ان لطمه به ابروی کسی خوردن است . مثال =(فلنی اوزده شد).

یعنی فلانی به ابرویش لطمه خورد.

اُو زیر کابر = اب زیر کاه بر . کسی که کاری را مخفیانه انجام می دهد .

اِوسی = مقداری از زمین زراعتی را که برای درو کردن در نظر می گرفتند (اِوسی) می گفتند .

اُوگا = تهیگاه ،پهلو ،طرف راست یا چپ شکم ،ما بین دنده و لگن خاصره.

اُوله = آبله . اُوله رو ،چهره ای که در اثر بیماری ابله زشت شده باشد .

اُونگن=اویزان ،آونگان ،معلق و یک معنی کنایی هم دارد . یعنی ادم بلاتکلیف . مثلا می گویند : ( ما را اونگن بشتید و برفتیید)= ما را آونگان گذاشتید و رفتید. یعنی بلاتکلیف رهایمان کردید.

اوُنِنو = انجاست ،ایننو = اینجاست.

اُویار = متصدی اب (اب یار)                  اِی = علامت تعجب

اِیاز = اسمان وقتی ابری نباشد و باد خنک بوزد ،می گویند (هوا ایاز است).در مقابل (هوا اِورو دوده)یعنی ابر و باران است.