شعراز سیدمصطفی بشیری| شعر تا ابدیت |شاعران ساوه
گاهی بیا به اهل محبت سری بزن سنگی بزن به پنجره ها یا دری بزن
بر بام اهل دل بنشین دانه اب بچین اوجی بگیر و تا ابدیت پری بزن
تا پی بری چه می گذرد در درون من مژگان بتاب و بر دل من نشتری بزن
دنیا مجال زندگی خوش نمی دهد خود را مزون به دار بیا ساغری بزن
ای دل اگر که گام زدی جز به کوی دوست بر پای بی ادب دو سه چوب تری بزن
تا کی به عمرو و زید دهی درس ضرب و جرح واعظ بیا وحرف از آن بهتری بزن
رنچیده خاطری چو بشیری ندیده ام
ای بخت خفته نقش غم دیگری بزن