شعراز سیدمصطفی بشیری| شعر انتقاد از خود |شاعران ساوه
ساوه ای ها سوایی اند همه دوستدار جدایی اند همه
بی وفایی مرام ومسلک شان پیرو بی وفایی اند همه
همدلی بین شان نمی باشد در پی کدخدایی اند همه
چون به هم می رسند در راهی منکر آشنایی اند همه
همه از یکدیگر گریزانند مثل اینکه وبایی اند همه
در نشستی چو گرد هم آیند گرم بی اعتنایی اند همه
چون به جاه ومقامکی برسند در پی هم زدایی اند همه
شهرشان در نگین اغیار است خود پی کشک سایی اند همه
ساوه دیگر ز ساوه ای ها نیست آخر این ها کجایی اند همه
نیست در شهرمان رجال قدر گر بود روستایی اند همه
لیک در غربت ودیار غریب یکدگر را فدایی اند همه
سخنان بشیری همشهری
حرقف های طلایی اند همه