شعراز سیدمصطفی بشیری| شعر تفنن |شاعران ساوه
کارم شده با خلق خدا فلسفه بافی حرافم وبیهوده زنم حرف اضافی
در کله ام انگار بود مغز انیشتین در کار همه چون که کنم موی شکافی
لبخند زنی چون به من از ان سر کوچه من نیز ازاین سربکنم زود تلافی
بیماری عشق است وشفا نیست میسر باشد که علاجم بکند حضرت شافی
هشتاد بهارم شده پاییز وخوش آن سال کز حوزه گرفتم به خوشی برگ معافی
حالا شده ام شاعر وبافکر پریشان یافکر ردیفم من ویا فکر قوافی