شعراز سیدمصطفی بشیری| شعر سیب بهشتی |شاعران ساوه
بنشین تا خبر از این دل شوریده شوی بلکه در آتش من افتی وتابیده شوی
مثل آن سیب بهشتی که چنان جاذبه داشت باید البته برای دل من چیده شوی
می فرستم به سراغت ز چمن قاصدکی تا به یاد من تنها شده بوسیده شوی
هرگلی در خور ان حلقه ی گیسو نبود باید آراسته با یک گل ارکیده شوی
هرگلی درخور آن حلقه ی گیسو نبود باید آراسته با یک گل ارکیده شوی
ماه در مقنعه ی ابر سیه ماه نشد رعد شو برق بزن تا که مگر دیده شوی
چشم مردم به روایات قدیمی شور است بهتر آن است که در آینه پوشیده شوی
پر کنم یاغر لب های تو از باده ی ناب
تا شبی در بغلم افتی ونوشیده شوی