سابقه تاریخی ساوه اطلاعاتی در مورد اقوام بومی سرزمین ایران تاریخ ساوه اطلاعاتی که در این بخش خبری در ساوه خبر به ان پرداخته ایم مرور تاریخ ساوه از کتاب ساوه شهر باستانی اثر استاد احمد نعمتی می باشد. ساوه در نیمه راه...
بیشتر ...
وجه تسمیه ساوه و سابقه تاریخی ان سوابق ساوه در زمان قدیم تاریخ ساوه 1-ساوه یا(ساو)زرخالص شکسته و ریز ریزه،براده طلا،بوته زرگری را گویند.گفته اند به دلیل زمین های پیرامون ساوه به این نام تشبیه شده است 2-می گویند...
بیشتر ...
اعتقادات مردم ساوه عقاید مردم ساوه در زمان قدیم درباره مردم ساوه به گزارش پایگاه خبری ساوه خبر بعضی از این اعتقادات که در بین مردم ساوه منسوخ شده جمله بندی ان با ماضی استمراری و بعضی که هنوز مردم به ان اعتقاد...
بیشتر ...
یک اوستونِی به زبُنِِِ سُوه ای یک داستان به لهجه ساوه ای داستان بُبا و پِسِِر یی ببا و پسر ، از ابادیشون در امدن برن ابادی دیگه . یی خر داشتن .ببا سووار شد پسرش پیاده دنبالش را (ه) ایفتاد .یخورده را(ه) کی برفتن، به یی...
بیشتر ...
یک اوستونِی به زبُن سُوه ای یک داستان به لهجه ساوه ای داستان خوروس و روباه یی روبا از پلو ابادی رد می شد ، خوروسی را بیبید کی دنه ور می چینه . برفت جلو، سلام کرد گفتی کی ، ببات خوروسی خوش اواز بود . خوروس جوواب...
بیشتر ...
اموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم بَل= بِل،مخفف بِهِل،فعل امر است از مصدر (هلیدن) یعنی بگذار که در بخش 11 خصوصیات گویش ،توضیحات بیشتری داده شد. اینک یه مثال دیگر از...
بیشتر ...
اموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم بِکودن= جستجو کردن،کندن،بحثی را ادامه دادن .مثال= قضیه را کند و کونکن = بحث را طولانی مکن. در واقع(بکودن)همان کاویدن است . مثالی دیگر=...
بیشتر ...
اموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم بادِرِنگ= خیار سبز درشت که زرد رنگ شده باشد .شاید باده رنگ باشد .یعنی به رنگ باده ،شراب بادِش کنِی= روده قرمزی که به شکمبه گوسفند...
بیشتر ...
اموزش واژه ها و اصطلاحات در گویش ساوه اموزش لغات در گویش ساوه در زمان قدیم اُتو سور کو ، ها کوفتن = کار بیهوده انجام دادن . معنی (سورکو) و ( هاکوفتن) خواهد امد.(این مصدر مرکب) معنی کنایه دارد. اِور = ابر. اِور و دود =...
بیشتر ...
آموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اموزش لغات ساوه ای مربوط به زمان قدیم اَل گوش بل گوش = هاج و واج اَلنگه = شیئی درشت و ضخیم و بی تناسب. اِلو = زبانه اتش، (اِلو پاره =کودک شریر = آتشپاره) اَلوار=تیرهای بزرگ...
بیشتر ...
آموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه آموزش لغات رایج در گویش ساوه در زمان قدیم اَتِر= فال بد، مثلا می گویند(اَتر ، ها می زنی) یعنی : فال بد می زنی؟ اَخمالو= اخم الود. اَخمینه = اخمو. اِخی= موجودی خیالی...
بیشتر ...
آموزش واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه آموزش لغات ساوه ای مربوط به زمان قدیم آلاخن والاخن = سرگردان،ویلان،کسی که جای معینی برای اقامت نداشته باشد. مثال : برفتم ترن. الاخن والاخن شدم ور گردیدم بیامدم سوه : یعنی...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه زبان مردم ساوه در زمان قدیم تاریخ ساوه ال = قاشق یا قاچ خربزه یا هندوانه . و نیز ال ، موجود نامرئی مانند جن و پری که هر گاه زن تازه زای در اتاق تنها بماند به او صدمه می...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه افندره یعنی چی تاریخ ساوه افندره = صفت است برای انسان وقتی به همه کس تازد و پروا ندارد. به کسی که به همه حمله ور می شود و ترسی ندارد افندره می...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه افتوه یعنی چی تاریخ ساوه افتوه = افتابه در زمان قدیم مردم ساوه به افتابه افتوه می گفتند. مثال : پسر برو اون افتوه را...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه افتولگن یعنی چی ؟ تاریخ ساوه افتولگن = وسیله ای بود شبیه به افتابه ولی زیباتر و گران بهاتر که از برنج ساخته شده بود ،با لگن مخصوص فلزی که در مهمانی ها و عرو سی های اشراف ،بعد از...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه افتو گردون یعنی چی تاریخ ساوه افتو گردون = (افتابگردان).قطعه ای از چرم ، لبه ی بعضی از کلاه ها که کشاورزان هنگام درو بالای پیشانی می بندند تا تابش افتاب به چشمشان زیان...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اش کوپولی یعنی چی تاریخ ساوه اش کوپولی = قارچ به قارچ اش کوپولی می گویند در گویش قدیم ساوه به قارچ اش کوپولی...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اشکوبه یعنی چی تاریخ ساوه اشکوبه = طبقه ، در مورد ساختمان ، بنای چار اشکوبه. به طبقه های ساختمان اشکوبه گفته می...
بیشتر ...
واژه ها و اصطلاحات رایج در گویش ساوه اشامدن یعنی چی اشامدن اشامدن (اش امدن): له شدن. مثال : جیگرت اش ایه . یعنی له شود و از میان برود....
بیشتر ...